شخصيت واژهاي است كه اغلب هنگام توصيف خود و ديگران آن را به كار ميبريم و همگي معتقديم كه معني آن را ميدانيم. شايد واقعا چنين باشد.
يك روانشناس پيشنهاد ميكند اگر زماني كه واژه «من» را به كار ميبريم، اگر مقصود خود را از آن بدانيم ميتوانيم نظر خوبي درباره معني شخصيت داشته باشيم.
وقتي واژه من را به كار ميبريد در اصل همه چيز را درباره خودتان جمعبندي ميكنيد: تمايلات و عدم تمايلات، محاسن و ترسها، قوتها و ضعفهايتان، واژه «من» همان چيزي است كه شما را به عنوان يك فرد، فردي مجزا از ديگران تعريف ميكند. در تلاش براي تعريف دقيقتر كلمه ميتوانيم به منبع آن نگاهي داشته باشيم. شخصيت از واژه لاتين پرسونا به معني نقاب كه به وسيله هنرپيشهها در نمايشها به كار ميرفت، مشتق شده است. ساده است اگر ملاحظه بكنيم كه چگونه پرسونا براي اشاره به حالت ظاهري به كار ميرفت؛ يعني حالتي كه به مردم اطرافمان نشان ميدهيم. به يقين وقتي از شخصيت صحبت ميكنيم بيش از اينها را در نظر داريم. ما ميخواهيم بسياري از ويژگيهاي يك شخص را كامل بدانيم. يعني يك كليت يا مجموعهاي از ويژگيهاي متفاوت كه فراتر از خصوصيات ظاهري جسمي است؛ البته شخصيت ثابت و غيرقابل تغيير نيست، بلكه با توجه به موقعيت ميتواند تغيير يابد. روانشناسان نيز شخصيت را مجموعهاي از ويژگيهاي منحصر به فرد و با دوام كه در پاسخ به موقعيتهاي متفاوت ممكن است تغيير يابد، تعريف كردهاند.
وظيفهشناسها به اصول اخلاق پايبند هستند و تا كارشان را درست و كامل انجام ندهند آرام نميگيرند. آنها به خانواده خود وفادارند و از مقامات مافوق اطاعت ميكنند. كار زياد، ويژگي بارز اين گونه شخصيت است. وظيفهشناسها موقعيتطلب هستند. هيچ پزشك، وكيل، دانشمند يا مقام اداري موفق بدون برخورداري از اين ويژگي شخصيتي نميتواند در كارش موفق شود.
وظيفهشناسها از فرهنگهايي كه به كار اهميت ميدهند شكوفا ميشوند. ويژگيهاي وظيفهشناس كار زيادي، توليد و پايبندي به آداب و رسوم مزاياي پردوام دارد.
شخصيت با اعتماد به نفس
شخصيت با اعتماد به نفس، انساني شاخص است، آنها رهبران، ستارگان و جاذبان بخشهاي عمومي و خصوصي جامعه را تشكيل ميدهند و از بدو تولد از حرمت و اعتماد به نفس برخوردارند. حرمت نفس جادويي و اعتماد به نفس، ويژگي اين گونه شخصيتي است. آنها روياها را به پيروزيها و موقعيتهاي چشمگير تبديل ميكند.
اشخاص با اعتماد به نفس زن، مرد، خوب ميدانند كه چه ميخواهند و به خواسته خود ميرسند. بيشتر آنها از جاذبهاي برخوردارند كه اشخاص را متوجه هدفهاي خود ميكنند. آنها برونگرا و بشدت سياسي هستند و ميدانند كه چگونه با تودههاي مردم كار كنند، چگونه به آنها انگيزه بدهند و آنها را هدايت كنند. با اعتماد به نفس انساني فعال و پرشور است و از اين نظر از بسياري از گونههاي شخصيتي ديگر يك سر و گردن بالاتر ميايستد.
شخصيت مهر طلب
مهر طلب موجودي علاقهمند، مراقب و متوجه است. شما كسي را پرمحبتتر، مشتاقتر و دلواپستر از او نسبت به خود پيدا نميكنيد. مهر طلبها، از روابط زناشويي گرفته تا در جمع خانواده، خط توليد كارخانه، در گروههاي مذهبي و خيريه يا در اداره صميمي، وفادار، ملاحظه كار هستند.
خواستههاي آنها همان خواستههاي گروه يا رهبران و شادي آنها منوط به تحقق خواستههاي ديگران است. شخصيت مهر طلب كسي است كه ميگويد اگر شما شاد شويد من هم شاد ميشوم و اين عين حقيقت است.
شخصيت نمايشي
شخصيت نمايشي ميتواند روي زندگي همه اطرافيان خود اثر بگذارد. مردان و زنان نمايشي با استعداد ميتوانند احساسات انساني را در قالب هنر بديع و ارزنده ارائه كنند. آنها از كودكي با خوشمزگيها، خندهها و حركات نمايشي خود روي حتي غريبهها اثر ميگذارند. براي اين شخصيت، تمام جهان در حكم يك صحنه نمايش است.
براي آنها زندگي هرگز ملالانگيز نيست و اطرافيان آنها نيز از اين ويژگي بهرهها ميبرند. اشخاص نمايشي به زندگي خود هيجان ميبخشند.
شخصيت مراقب
نكتهاي نيست كه از چشم مراقبها دور بماند. آنها از شرايط و محيط خود آگاهي استثنايي دارند. پيوسته مراقب و گوش به زنگ همه اطرافيان و حوادث حول و حوش خود هستند و بويژه در ارتباط با ديگران مواظبند كه خطري از ناحيه آنها متوجه ايشان نشود.
شخصيت مراقب در شنيدن و تميز دادن مهارت خاص دارد و براحتي انگيزههاي ديگران را از روي سخنانشان تميز ميدهد.
شخصيت حساس
شخصيتهاي حساس در احاطه آشنايان، احساس خوبي دارند. براي آنها آشنا بودن اسباب آرامش، رضايت و الهام است. اين اشخاص با آن كه اغلب از اجتماعات گريزان هستند؛ اما از خلاقيت بسيار خوب برخوردارند.
شخصيت حساس اگر در محيط امني قرار بگيرد و در ميان تني چند از دوستان صميمي و بستگان نزديك خود باشد، از قدرت تخيل و تصور بسيار خوبي برخوردار است. حساسها با ذهن، احساسات و خيالات خود به آزادي ميرسند.
شخصيت فارغالبال
زنان و مردان فارغالبال به كسي، موسسه يا نهادي اجازه نميدهند آنها را از داشتن خوشبختي به شكلي كه خود ميخواهند، بازدارد. بعضي از فارغالبالها به كارهاي خلاق روي ميآورند و برخي ديگر با خواندن يك كتاب خوب به آرامش ميرسند.
براي آنها مهم نيست كه چگونه از زندگي خود لذت ميبرند. آنها شاد بودن را حق مسلم خود ميپندارند و اگر از ناحيه كسي تهديد شوند از حق خود براي انجام دادن كارها به طوري كه دوست دارند، دفاع كنند.
شخصيت منزوي
زنان و مردان منزوي به كسي جز خود احتياج ندارند. آنها تحتتاثير جمعيت قرار نميگيرند و علاقهاي به تحتتاثير قرار دادن يا راضي كردن ديگران ندارند.
منزوي تا حدود زياد رها از احساسات و گرفتاريهايي هستند كه حواس خيليها را پرت ميكند.
شخصيت ماجراجو
راستي اگر شخصيت ماجراجو را نداشتيم چه كسي اين همه به تمدن ما خدمت ميكرد؟
چه كسي از اقيانوسها ميگذشت؟ چه كسي به ماه قدم ميگذاشت؟ زنان و مردان ماجراجو تن به خطراتي ميدهند كه ديگران از انجامش ابا دارند. آنها بر خلاف ما نگران و وحشت زده نميشوند. آنها در لبهها زندگي ميكنند، سر حدات را به مبارزه ميطلبند، با محدوديتها در ميستيزند و جان خود را به مخاطره مياندازند. آنها ميگويند اگر خطري نباشد، سودي هم در كار نيست و براستي كه براي شخصيت ماجراجو تن به خطر دادن معادل پاداش است.
شخصيت از خودگذشته
زندگي يعني خدمت و عشق، يعني از خود گذشتن و مايهگذاشتن. اينها شعارهاي از خود گذشتههاست. آنها معتقدند با برطرف شدن نيازهاي ديگران، فرصت به رفع نياز آنها نيز ميرسد. اين اشخاص با از خود مايه گذاشتن، احساس امنيت ميكنند. اينها شهروندان خوب جامعه ما هستند.
شخصيت جدي
زنان و مردان جدي از توهمي رنج نميبرند. آنها شرايط و احوال را آن طور كه هست، ميبينند؛ البته در شرايطي كه همه ما را به ديدن رو به روشنتر اشيا و مثبتانديشي و مواردي از اين قبيل تشويق ميكنند. شخصيت جدي ممكن است دقيقا در اين چارچوب قرار نگيرد، اما جديها انتظار شهرت ندارند.
هيچ شخصيتي به اندازه جديها با مسائل و مشكلات برخورد نميكند. جديها در مواقع دشواريها به همه امكان بقا و دوام ميدهند.
شخصيت تيپ A
1 - رقابت: افراد نوع A تمايل بسياري به انتقاد از خود دارند و بدون احساس خشنودي از تلاشها يا توفيقهايشان براي رسيدن به هدف تلاش ميكنند.
2 - فوريتهاي زماني: افراد نوع A انگار با سرعت در حال جدالي دائمي هستند. آنان اغلب از ديركردها و اتلاف وقت، بيصبر ميشوند. برنامهشان فشرده است و ميكوشند همزمان بيش از يك كار انجام دهند، مانند خواندن كتاب هنگام خوردن يا تماشاي تلويزيون.
3 - عصبانيت/ خصومت: در افراد نوع A براحتي ميتوان عصبانيت يا خصومت را برانگيخت.
از ويژگيهاي مهم ديگر شخصيت نوع A مستعدبودن آنان به ابتلا به بيماريهاي عروقي- كرونري قلب است. اين شخصيت را عموما شخصيت مستعد سكته قلبي ناميدهاند.
در اين افراد حس رقابتطلبي شديد، پرخاشجويي، ناآرامي، سرعت در گفتار و حركتها و عجول بودن بيش از حد مشاهده ميشود. به طوري كه آنها را بيماران عجله و شتاب دانستهاند.
شخصيت تيپ
برعكس الگوهاي رفتاري نوع A، نوع B با ويژگيهايي همچون سطوح پايين رقابت، فوريتهاي زماني و خصومت مشخص ميشود. افراد نوع B تمايل به آسانگيري دارند و نگاهشان به زندگي فيلسوفانه است؛ مثلا بيشتر امكان دارد كه بايستند و گل سرخي را ببويند.
خصوصيات كلي آنها مبتني است بر داشتن اعصاب راحت و آرام داشتن توجه و دقت، متين بودن رفتارها و سلوك، دست دادن مودبانه، گام برداشتن متعادل و آهسته و سخن گفتن آهسته و شمرده.
افراد تيپ B اشتباهات خود را ميپذيرند و آنها را به منزله فرصت براي پيروزيهاي بعدي ميدانند. از موقعيتهاي فعلي و تحصيلات خود لذت ميبرند. خود را با همرديفان خود مقايسه نميكنند.
موقعيتهاي خود را شمارش نميكنند. در موقعيتهاي دشوار براي حل مسائل خود خلاقتر هستند، زيرا افكار واگر دارند، پس چندين راهحل در برخورد با مشكلات دارند.
شخصيت درونگرا و برونگرا
كارل يونگ اين روانشناس سوئيسي مردم را به 2 گروه كلي تقسيم و طبقهبندي ميكند:
الف) شخصيت درونگرا
عمدهترين ويژگيهاي اشخاص درونگرا عبارتند از: زود رنجي، غالبا در روياي بيداري بودن، غالبا خجالتي، خودداري از شركت در موقعيتهاي اجتماعي، رنج بردن از صحنه هراس، بيميلي به انتخاب دوست بخصوص از نا همجنسان، غمگين افراطي يا نگراني زياد از بدبختي احتمالي، ناتواني در تصميمگيري، انتقاد افراطي از ديگران، توجه افراطي به شايعات، زياد پرداختن به خويشتن، پاسخ دادن افراطي به تحسين و تمجيد و به طور كلي، متوجه درون خويشتن بودن و در دنياي عمدتا خيالي خويشتن غوطهور شدن.
ب) شخصيت برونگرا
در اينگونه افراد، معمولا ويژگيهاي زير را ميبينيم: زود رنج نبودن، بندرت رويا بيداري داشتن، سرعت در انتخاب دوست، علاقهمندي به فعاليتهاي جمعي و شركت در گروه، آزادي از غمگيني افراطي، غالبا و به آساني خنديدن، ترجيح گزارش شفاهي دادن به گزارشهاي كتبي (يا گفتن بر نوشتن)، پذيرش دستورهاي ديگران، ترجيح كارهاي گروهي به كارهاي انفرادي، بازنده خوب بودن و به طور كلي متوجه محركهاي بيروني بودن از قبيل عقايد مردم يا موقعيتهاي اجتماعي.
چنين افرادي بر طبق قواعد انعطاف ناپذيري زندگي ميكنند. آنها احساسها و هيجانهاي خود را سركوب كرده در تمام جنبههاي زندگي واقعگرا بوده و در انديشهها و عقايد خود جزمي هستند. از ارزشها و اصول اخلاقي و آداب و رسومي كه آموختهاند، دست برنداشته و از آنها پيروي ميكنند.
شخصيت ماكياولي (Machiavellian)
اين سنخ شخصيتي كه بهنام نيكولو ماكياولي، فيلسوف ايتاليايي ناميده شده از 2 دستورالعمل معروف او پيروي ميكنند. يكي عبارت معروف هدف وسيله را توجيه ميكند و ديگري، دستور العمل بهترين راه كنترل داشتن بر مردم اين است كه به آنها آنچه را كه دوست دارند بشنوند، بگوييم.
روشن است كه دستورالعمل اول رسيدن فرد به هدف، خود از هر طريقي چه صحيح چه غلط، چه مشروع چه نامشروع چه قانوني چه غير قانوني را مجاز ميداند. دستورالعمل دوم نيز به روشني رياكاري، فرصت طلبي و نان به نرخ روز خوردن را آموزش ميدهد. بدين ترتيب، در شخصيت ماكياولي همه ويژگيهاي ذكر شده ديده ميشود. به اضافه آن كه اين شخصيت تمايل به بيرحمي، تدابير خود محورانه در روابط متقابل، عدم اعتماد به ديگران و دروغگويي دارد. طبيعي است كه همه اين تدابير در خدمت چنين افرادي براي رسيدن آنها به هدفشان است. (اين نوع شخصيت بيشتر در سياستمداران آمريكايي ديده ميشود).
شخصيت اقتدار طلب يا نوع f
در نخستين دههاي بعد از 1940 گروهي از روانشناسان اجتماعي به سرپرستي آدورنودر آمريكا كوشش خود را به مطالعه شخصيت اقتدار طلب يا نوع f اختصاص دادند. هدف اين گروه، شناخت شخصيتهايي بود كه گرايشهاي فاشيستي وضد يهودي داشتند و طرفدار تبعيض نژادي بودند. اين گروه براي سنجش اقتدارطلبي مقياسي تهيه كردند كه به مقياس F معروف شد. طبق نظر اين محققان، كساني كه در اين مقياس پرسشنامه، نمره بالايي كسب ميكند، گرايش به اقتدار طلبي دارند. برخي از ويژگيهاي شخصيت اقتدار طلب كه بهوسيله اين محققان مشخص شده است، عبارتند از: تحجر فكري، عدم گذشت در برابر خطاي ديگران، داراي تمايلات تبعيض نژادي، بشدت خود محور، تملق نسبت به منابع قدرت، اما زورگو به زير دست، طرفدار مجازاتهاي سخت و خشن و پيشداوري نسبت به گروههاي ديگر بويژه اقليتها. افرادي كه در گروههايي نظير كوكلوكس كلان عضويت پيدا ميكنند، غالبا در پرسشنامه F نمره بالايي كسب ميكنند، يعني جزو شخصيتهاي اقتدار طلباند.
شخصيت تيپي يا تيپ شناختي
اين گروه به تيپشناسي افراد ميپردازند و انسان را به تيپهاي گوناگون طبقهبندي ميكنند و تقريبا قديميترين نظريه درباره توجيه و تبيين شخصيت به شمار ميرود. معروفترين نظريهپرداز در اين گروه شلدون است كه افرادش را براساس سنخهاي (تيپهاي) بدني يا اندازه و شكل بدن به 3 نوع تقسيم كرده است از اين قرار:
1 - سنخ فربه تني يا آندومورفي كه بدن گرد مانند و نرم دارد، اجتماعي و متعارف است، خوردن را دوست دارد يا پرخور است و راحتطلب و آرامشجوست.
2 - سنخ ستبر تني يا مزومورفي كه بسيار عضلاني و شبيه ورزشكار و با انرژي و ماجراجوست.
3 - سنخ كشيده تني يا اكتو مورفيكه اندام لاغر و كشيده دارد و حساس و خجالتي است.
تقسيم بندي شخصيت ها از نظر اريك فروم
اريك فروم روانكاو و دانشمند برجسته معاصر كوشيده افراد بشر را از لحاظ شخصيت و منش به 5 سنخ يا تيپ طبقهبندي كند:
1 - منشپذيرا كه با وابسته شدن به ديگران، خود را از اضطرب ميرهاند. او به مردم تكيه ميكند واز اين كه مورد محبت اطرافيانش قرار بگيرد ايمني و آرامش احساس ميكند.
2 - منش بهرهكش يا استثمارگر كه برعكس، در استثمار و بهرهكشي از مردم، احساس آرامش و ايمني ميكند.
3 - منش احتكار كه بهوسيله انبار كردن و پساندازي يا افكار، خود را از اضطراب ميرهاند. معمولا از خرج كردن يا دادن چيزي به ديگران مضطرب ميشوند.
4 - منش بازاري يا بازاريابي كه براي احساس آرامش و ايمني، شخصيت خود را معامله ميكند، همرنگي و همنواري فوري با ديگران، ويژگي رفتار اوست.
5 - منش مولد يا بارآور كه به توليد، علاقهمند است. اينگونه افراد، خرد و تخيل خود را تا بيشترين حد بهكار مياندازند و استعدادهاي ذاتي خود را تا حداكثر شكوفا ميكنند و گسترش ميدهند. |