مرد نقاشي که متهم است با انگيزه سرقت پدر و دختري را به قتل رسانده از اولياي دم خواست او را به خاطر خانواده اش ببخشند.
در ابتداي جلسه محاکمه اين متهم که ديروز در شعبه 74 دادگاه کيفري استان تهران برگزار شد، آرش سيفي نماينده دادستان تهران در توضيح کيفرخواست گفت؛ 24 بهمن ماه سال 85 به ماموران پليس خبر دادند جسد پدر و دختري به نام هاي عباس 65 ساله و ليدا 35 ساله در خانه شان در جنت آباد پيدا شده است. پس از حضور ماموران در محل تحقيقات آغاز شد. بررسي روابط اين پدر و دختر نشان داد عباس دوست صميمي به نام احمد داشته و به رغم اينکه فاصله سني آنها زياد است، احمد بسيار به خانه مقتول رفت و آمد داشته اما اين مرد پس از قتل به طرز مشکوکي گم شده است.
سيفي ادامه داد؛ پليس همچنين دريافت احمد علاوه بر رفت و آمد دوستانه خريدهاي اين پدر و دختر را نيز انجام مي داده است. با توجه به گستردگي روابط احمد با اين خانواده، تحقيقات براي دستگيري متهم جوان ادامه پيدا کرد تا اينکه مدتي بعد ماموران اداره آگاهي تهران متوجه شدند فردي با مشخصات احمد به جرم مصرف مواد مخدر در شمال کشور دستگير شده است. با دستور بازپرس جنايي ماموران نيابت قضايي دريافت کردند و براي دستگيري احمد به شمال کشور اعزام شدند و در مواجهه با احمد دريافتند مجرم دستگير شده همان مرد نقاشي است که متهم به قتل پدر و دختر شده است.
نماينده دادستان تهران ادامه داد؛ با انتقال احمد به دادسراي تهران وي تحت بازجويي قرار گرفت و سرانجام به قتل پدر و دختر اعتراف و انگيزه خود از اين قتل هاي فجيع را سرقت اعلام کرد. اکنون من به عنوان نماينده دادستان براي اين متهم تقاضاي اشد مجازات را دارم.
در ادامه جلسه محاکمه از آنجايي که سه فرزند عباس در خارج از کشور به سر مي برند و تاکنون شناسايي نشده اند، برادران وي به عنوان ولي دم در جايگاه حضور يافتند و براي قاتل برادر و برادرزاده شان تقاضاي صدور حکم قصاص کردند.
سپس متهم در جايگاه قرار گرفت. وي اتهام قتل را قبول کرد و گفت؛ من با عباس دوست بودم. به خاطر اعتمادي که وي به من داشت به خانه اش رفت و آمد داشتم. عباس به من خيلي محبت مي کرد. من تقريباً خريدهاي عمده خانه اش را انجام مي دادم، البته هنگامي که براي نقاشي خانه اش رفته بودم با او آشنا شدم و بعد هم به من پول داد که براي خانه اش موکت و مبل بخرم و اين طور بود که روابط ما صميمي تر شد.
متهم ادامه داد؛ از آنجايي که به مواد مخدر اعتياد داشتم هميشه به پول محتاج بودم، به همين خاطر هم نقشه قتل ها را طراحي کردم.
روز حادثه به خانه عباس رفتم. در آنجا ليدا به من گفت براي خريد مي خواهد بيرون برود، بنابراين فرصت را مناسب ديدم. من چماقي را که از قبل در حياط پنهان کرده بودم، به ياد آوردم. ليدا که از خانه بيرون رفت عباس براي استراحت روي زمين دراز کشيد. من هم چماق را از حياط برداشتم و ضربه يي به سرش زدم و بعد با چاقو او را کشتم.متهم در ادامه گفت؛ قصد نداشتم ليدا را بکشم اما بلافاصله بعد از اين حادثه او هم به خانه آمد و مجبور شدم وي را نيز به قتل برسانم. يک ضربه به سر ليدا زدم و بعد هم با چاقو او را به قتل رساندم. بعد خانه را جست وجو کردم تا پول و طلا بردارم و بروم. هرچه گشتم چيزي پيدا نکردم فقط 350 هزار تومان پول در خانه بود. آن را برداشتم و به شمال فرار کردم. چند روز بعد نيز به جرم مصرف مواد مخدر دستگير و سپس توسط پليس تهران شناسايي شدم.
احمد افزود؛ مي دانم گناهکار هستم و دو نفر را به قتل رساندم. من همه آنچه را که در پرونده گفته ام قبول دارم. مقتولان هيچ گناهي نداشتند اما از اولياي دم آنها خواهش مي کنم به خاطر خانواده ام از خون من بگذرند.
قضات شعبه 74 پس از پايان جلسه براي تصميم گيري در مورد شناسايي اولياي دم اصلي و لزوم استماع خواسته آنها يا پذيرش تقاضاي برادران مقتول به عنوان ولي دم وارد شور شدند. |