قتل پسري جوان در تاريکي مطلق و هنگام قطع برق به معماي پيچيده يي براي کارآگاهان جنايي تهران تبديل شده است.
ساعت 30/21 روز يکشنبه چند مرد رهگذر هنگام عبور از خيابان 14 ابوذر شمالي در حوالي پل سيدخندان صداي ناله هاي جواني را شنيدند که در تاريکي گوشه يي از پياده رو افتاده بود.
آنان بلافاصله به کمک اين جوان شتافتند و او را که غرق در خون بود به بيمارستان منتقل کردند اما وي ساعتي بعد جان باخت. با مرگ اين جوان کارآگاهان جنايي به دستور حسين اصغرزاده - بازپرس ويژه قتل- تحقيقات خود را آغاز کردند.
آنان ابتدا به هويت مقتول 24 ساله به نام آروين که با ضربات چاقو از پا درآمده بود پي بردند و سپس در تلاش براي فهميدن اين موضوع که آروين به چه دليلي در حوالي سيدخندان حضور يافته بود متوجه شدند وي در کلاس هاي آموزشي در نزديکي محل قتل شرکت مي کند.
ماموران پس از آنکه در محل برگزاري اين کلاس ها حضور يافتند به پرس وجو از استاد آروين پرداختند. وي به سرعت عکس مقتول را شناخت و گفت؛امروز آروين با تاخير وارد کلاس شد و بر سر نشستن روي يک صندلي با يکي از دانشجويان دختر بگومگو کرد.
به همين دليل او را خوب به خاطر دارم اما وي بدون هيچ مشکلي از کلاس خارج شد.ماموران پس از آنکه پي بردند آروين ساعت 9 موسسه آموزشي را ترک کرده است به جست وجو در حوالي آنجا پرداختند و اتومبيل اين جوان را که چند کوچه دورتر از محل قتل پارک شده بود، پيدا کردند.
کشف خودرو و همچنين دست نخورده ماندن پول هاي مقتول کارآگاهان را در برابر دو فرضيه قرار داد؛ نخست آنکه آروين در جريان نزاعي خياباني به قتل رسيده و دومين احتمال اين است که وي را در جنايتي از پيش طراحي شده با هدف انتقام گيري به کام مرگ کشانده اند.
در صورت صحت فرضيه اول قطعاً بايد اهالي محل، کسبه يا رهگذران شاهد اين واقعه مي بودند، حال آنکه هيچ فردي ناظر صحنه چاقو خوردن آروين نبوده است.به همين دليل کارآگاهان براي اينکه دلايل بيشتري براي اثبات فرضيه دوم به دست آورند، به سراغ والدين مقتول رفتند اما خانواده آروين او را جواني آرام توصيف کردند که ظاهراً با هيچ کس خصومت و دشمني نداشته است.به اين ترتيب پليس در اولين گام تلاش براي رازگشايي از جنايت خياباني با بن بست مواجه شد.
در حالي که کارآگاهان ادامه تحقيقات پيرامون اين قتل را به روزهاي آتي موکول کرده بودند، ساعت دو بامداد ديروز از سوي مسوولان بيمارستان سوم شعبان قتل جواني 19ساله به نام محب به آنان گزارش شد.
ماموران پس از انجام بررسي هاي اوليه متوجه شدند محب که جواني کارگر بود، در جريان دعوا با سه نفر ديگر مورد اصابت ضربه چاقو قرار گرفته است. آنها ابتدا امير - يکي از شرکت کنندگان نزاع- را بازداشت کردند.
وي در بازجويي ها گفت؛ من و دو برادرم به نام هاي سجاد و سعيد مشروب خورده و در حالت عادي نبوديم، در همين حال پس از درگيري با محب، سجاد با چاقو ضربه يي به ترقوه او زد و سه نفري فرار کرديم.
در پي اظهارات اين متهم ماموران به محل سکونت سجاد رفتند اما متوجه شدند اين جوان به مکان نامعلومي گريخته است.
|