جواني که به دنبال بروز اختلاف مالي با خواهرش او را با ضربات کارد از پا درآورده بود پس از گذشت يک هفته از اين اقدام خود را به پليس تسليم کرد.
اواخر خردادماه مسوولان بيمارستاني در منطقه ماهدشت کرج در تماس با کلانتري منطقه از جان باختن زني جوان به نام سيمين در اين بيمارستان خبر دادند. در پي اعلام اين خبر ماموران ويژه قتل پليس آگاهي در بيمارستان حضور يافتند و تحقيقات خود را پيرامون اين موضوع آغاز کردند. يکي از مسوولان بيمارستان در خصوص چگونگي پذيرش زن فوت شده به کارآگاهان گفت؛ چند ساعت قبل مرد جواني پيکر نيمه جان سيمين را به بيمارستان رساند اما پس از گذشت چند دقيقه او ناپديد شد و تلاش ماموران حراست بيمارستان نيز براي يافتن وي نتيجه يي در پي نداشت. زن مجروح وضعيت وخيمي داشت و به علت شدت جراحات وارده و همچنين خونريزي زياد جان خود را از دست داد.
از آنجا که آثار ضربات چاقو بر پيکر سيمين مشهود بود، کارآگاهان با تشخيص اينکه وي به قتل رسيده است تلاش خود را براي يافتن مرد جوان به عنوان تنها سرنخ پرونده آغاز کردند.
در اولين اقدام و با کمک چند تن از پرستاران بيمارستان که چهره تنها مظنون پرونده را به خاطر داشتند تصوير وي ترسيم و پس از تحقيق در اين باره مشخص شد فردي که مقتول را به بيمارستان رسانده بهروز برادر سيمين است.
با روشن شدن اين موضوع ماموران به بازجويي از خانواده مقتول پرداختند اما آنها ضمن ابراز بي اطلاعي از محل اختفاي بهروز گفتند او روز 24 خردادماه به محمدشهر کرج رفته و از آن روز به بعد هيچ اطلاعي از او ندارند.
با به دست آمدن اين اطلاعات تحقيقات با جديت بيشتري ادامه يافت اما کماکان هيچ اطلاع دقيقي از محل پنهان شدن مرد خواهرکش در دست نبود تا اينکه او چند روز قبل با حضور در پليس آگاهي استان تهران خود را به ماموران معرفي کرد.
بهروز ضمن ابراز پشيماني از ارتکاب اين قتل انگيزه اش را از کشتن خواهرش اين طور بيان کرد؛ از مدت ها قبل به خاطر مسائل مالي با خواهرم اختلاف داشتيم. هر بار که بر سر اين مسائل با هم گفت وگو مي کرديم صحبت به يک مشاجره و در نهايت درگيري تبديل مي شد تا اينکه روز حادثه من براي پايان دادن به اين اختلاف به خانه سيمين رفتم اما هنگامي که در مورد اختلاف مان صحبت مي کردم او عصباني شد و به من پرخاش کرد.
تنها چند دقيقه از اين ماجرا گذشته بود که مشاجره ما به درگيري فيزيکي مبدل شد و من که به شدت از اين رفتار خواهرم عصباني شده بودم در يک لحظه با چاقويي که همراه داشتم چند ضربه به او زدم، پس از اين اقدام در حالي که دست و پايم مي لرزيد سيمين را به بيمارستان رساندم اما چند دقيقه بعد از ترس از بيمارستان گريختم. چند روز از اين ماجرا گذشته بود که متوجه شدم خواهرم کشته شده است.
با شنيدن اين خبر دچار عذاب وجدان شدم و تصميم گرفتم خودم را به پليس تسليم کنم.به دنبال اقرار بهروز به قتل سيمين وي با صدور قرار قانوني روانه زندان شد و هم اکنون تحقيقات از اين متهم براي روشن شدن زواياي پنهان اين حادثه ادامه دارد. |