در فضای کسبوکار ممکن است گاهی اوضاع بر وفق مراد نباشد، اما وقتی ناملایمات از حد طبیعی فراتر میروند تبدیل به نشانههایی میشوند که ضرورت تغییر را یادآوری میکنند. این نشانهها حکم زنگ خطرهایی را دارند که اگر نادیده گرفته شوند، به مرور زمان میتوانند کسبوکار را به سمت رکود و شکست سوق دهند. در ایران نیز بارها شاهد ریبرندیگ برندهای متفاوتی بودهایم که برخی از برندهای قدیمی و شناختهشده بودهاند، اما با این حال تصمیم به ایجاد تغییر گرفتهاند، برای نمونه میتوان به برند «پنبهریز» از شرکت وطنزرین اشاره کرد که با تغییر بستهبندی همه محصولات و یک شعار جدید، تصویر خود را بهروز کرد.
هر برند ممکن است به دلایل متفاوتی سراغ ریبرندینگ برود. در اینجا نقل قولهای چند تن از صاحبان کسبوکارهای مختلف در جواب به این سوال که: «روشنترین دلایلی که نشان میدهند وقت ریبرندینگ رسیده چیست؟» بازگو شده است.
همسو نبودن برند با ارزشها
یکی از نشانههای نیاز به ریبرندینگ زمانی خود را نشان میدهد که برند فعلی با ارزشهای اصلی همخوانی نداشته باشد. این اتفاق زمانی رخ میدهد که یک کسبوکار رشد و توسعه پیدا کرده باشد، اما بهروزرسانی نشده باشد تا تغییرات را منعکس کند.
Matthew Ramirez در این رابطه میگوید:
«اگر برند فعلی شما نشاندهنده شخصیت شرکت نباشد، جذب مشتریان جدید سخت میشود. ما بهتازگی و بعد از اینکه فهمیدیم برند ما منعکسکننده ارزشهای اصلی ما نیست، ریبرندینگ کردیم. ما میخواستیم مطمئن باشیم که برند ما نشاندهنده نوع شرکت ماست، بنابراین میتوانیم همان نوع مشتریانی را جذب کنیم که میخواستیم.»
مشاهده کاهش تعامل و فروش
Lilian Chen از Bar None Gamesنظر خود را در ارتباط با کاهش تعامل و فروش اینگونه مطرح میکند که:
«اگر کاهش در تعامل با مشتری و فروش را مشاهده میکنید، به احتمال زیاد زمان آن فرا رسیده که که ریبرندینگ کنید. خرید نکردن مشتری به این معنی است که برند شما برای آنها طنین ایجاد نمیکند و با آن درگیر نمیشوند. تغییرات و ریبرندینگ میتواند به شما کمک کند تا مخاطبان مورد نظر خود را بهتر هدف قرار دهید، پیام و ارزشهای خود را بهتر منتقل کنید و در نهایت تعامل و فروش را افزایش دهید.»
راهاندازی یک محصول یا خدمات جدید
Mike Stuzzi معتقد است:
«زمانی که شما در حال تولید یک محصول یا راهاندازی خدمات جدیدی هستید که با برند فعلی شما سازگاری ندارد، ریبرندینگ میتواند ایده خوبی باشد. این ایده به شما کمک میکند تا مطمئن شوید که پیشنهاد جدید شما بهدرستی وارد بازار شود و برای مخاطبان هدفتان طنین ایجاد کند. بهعنوان مثال، اگر مشتریان اساساً کسبوکار شما را بهواسطه فروش یک محصول خاص میشناسند و شما در حال راهاندازی خدمات یا محصول جدیدی هستید که با خط تولید فعلیتان ارتباطی ندارد، ممکن است ریبرندینگ برای هماهنگی بهتر با پیشنهاد جدید خود منطقی باشد. مواردی همچون: بهروزرسانی لوگو، تغییر پیامها و بازنگری در مواد بازاریابی برای منعکس کردن بهتر ماهیت خدمات و محصولات جدید.»
سردرگمی مشتری
در موفقیت یک کسبوکار، برای شرکتها داشتن یک خط مستقیم قوی و منسجم اهمیت زیادی دارد، خطی که همه عناصر برند را به هم متصل کند.
Brian Munce از Gestalt Brand Lab درباره سردرگمی مشتری میگوید:
«مشتریان باید بتوانند آنچه که میفروشید، قیمت و انتظارشان از کیفیت برند شما را بیان کنند. اگر متوجه شدید که کسبوکار شما راکد یا ناسازگار است، بازنگری دقیقی در نحوه بازاریابی خود داشته باشید. اگر مشتریان درک منسجمی از برند شما ندارند وقت آن رسیده که با ریبرندینگ، تغییراتی ایجاد کنید.»
گسترش به بازارهای ناآشنا
Maximilian Wuhr از Finn به دلیل ریبرندینگ برای توسعه کسبوکار به بازارهای ناآشنا میپردازد:
«هنگامی که کسبوکار شما به خطوط تولید، مصرفکنندگان یا بازارهای جغرافیایی جدید گسترش پیدا میکند، میتواند باعث تغییر اساسی در اصل ارزشهای شما شود. زمانی که ارزشها یا عملیات دیگر با نام تجاری شما همخوانی ندارند، وقت آن است که با یک بازنگری به سراغ ریبرندینگ بروید. از اینجا میتوانید به موارد جدیدی دست پیدا کنید و سراغ مصرفکنندگانی بروید که با نام تجاری شما آشنا نیستند. ایجاد یک تصویر برند بسیار سادهتر از پاک کردن برداشت مشتری از برند و ایجاد مجدد آن است.»
ناتوانی عناصر بصری در به تصویر کشیدن پیام برند
Mina Elias از Trivium از تجربه خود صحبت میکند و به سراغ اهمیت عناصر بصری میرود:
«زمانیکه برای اولین بار کسبوکار آنلاین خود را شروع کردم، متوجه شدم چیزی کم است. لوگوی من ارزشهای برند من را نشان نمیداد. کسلکننده بود و به دل نمینشست و برقراری ارتباط عاطفی با مشتریان بالقوه را سخت میکرد. من با علم به اینکه لوگوی برند من پیام معتبری را منتقل نمیکند، متوجه شدم که ارزیابی مجدد احساسی که میخواهم مشتریان در تعامل با برند من داشته باشند بسیار مهم است. این تجربه به من آموخت که هرگونه قطع ارتباط بین پیام و داستان برند شما با عناصر بصری و طراحی شما به این معنی است که زمان تغییر فرا رسیده است.»
مشکل در افزایش قیمتها
افزایش قیمت یکی از موارد قطعی در تجارت است که هزینههای برند برای بهرهبرداری از آن در نهایت افزایش پیدا میکند. اگر برندها در تلاش برای افزایش قیمت محصولات خود هستند، نشانه خوبی درباره فرارسیدن زمان ریبرندینگ است.
Alexandre Bocquet از Batterly نظر خودش را درباره این نشانه چنین شرح میدهد که:
«بسیاری از امتیازهای قیمتی که در پیشنهادات یک کسبوکار در نظر گرفته میشود، بر اساس ارزش درکشده عموم از محصولات و همچنین آن چیزهایی است که مشتریان بهعنوان ارزش منصفانه قبول دارند. شما میتوانید افزایش قیمت را با ایجاد حس ارزش بیشتر در محصولات تجاری خود از طریق ریبرندینگ توجیه کنید. این کار بر کیفیت تاکید میکند، کارایی را در برطرف کردن نقاط ضعف نشان میدهد و شکافهایی که رقبا از دست دادهاند پر میکند. بنابراین اگر در افزایش قیمت بدون از دست دادن مشتریان مشکل دارید، باید این مسئله را بهعنوان یک پرچم قرمز و یک نشانه گویا ببینید که به شما میگوید نیاز به ریبرندینگ دارید.»
منحصربهفرد نبودن برندسازی فعلی
Tory Gray از The Gray Dot Company از اهمیت متمایز بودن برند صحبت کرده:
«اگر برای شما سخت است که کسبوکار خود را از رقبا متمایز کنید، وقت آن رسیده که تغییراتی در برندتان بهوجود بیاورید. برند شما نباید از وضعیت موجود پیروی کند، زیرا مشتریان بهسختی شما را به یاد خواهند آورد و نمیدانند چرا باید شما را از بین موارد مشابه انتخاب کنند. در عوض نام تجاری شما باید ویژگیها و تمایزات شما را به نمایش بگذارد، یعنی مزیت رقابتی شما.» |