دستبند اتهام قتل بر دستان خواستگار جوان |
هموطن سلام , شنبه 10 ارديبهشت 1384 - ساعت 23:08 |
جلسه محاکمه پسر جوانی که با ضربات چاقو دوست خود را به قتل رسانده بود، در شعبه71 دادگاه کیفری استان تهران با حضور 5قاضی برگزار شد. |
به گزارش خبرنگار ما، در ابتدای جلسه دادگاه دلداری نماینده دادستان در جایگاه حاضر شد و گفت: در این پرونده سیاوش، جوان 21 ساله اهل و ساکن کرج که از تاریخ 19 دی سال گذشته بازداشت است به قتل عمدی دوستش ابراهیم 19 ساله با ایراد 5 ضربه چاقو به قسمتهای مختلف بدن وی متهم است. دلداری افزود: در تاریخ 12 دی ماه سال 82 در پی اختلافات قبلی سیاوش و ابراهیم آنها با هم درگیر شدند و سیاوش با ایراد ضربات چاقو بر 5 نقطه بدن ابراهیم وی را نقش بر زمین کرد و از محل متواری شد. پس از این جریان ابراهیم توسط برادر و عموی سیاوش به بیمارستان شهید مدنی کرج و از آنجا به بیمارستان سینای تهران منتقل شد، اما سرانجام فوت کرد. پس از مرگ وی ماموران تحقیقات خود را برای دستگیری سیاوش آغاز کردند و متوجه شدند متهم بعد از ارتکاب قتل به اصفهان فرار کرده و بالاخره بعد از یک سال فرار، سیاوش را در حالی که خود را با فامیلی دروغ به خانوادهای معرفی کرده و قصد ازدواج با دختر آنها را داشت، دستگیر کردند. باتوجه به مدارک موجود در پرونده و اقرار صریح متهم به قتل و مواد 206 و 207 قانون مجازات اسلامی تقاضای صدور حکم قانونی را دارم. سپس به دستور قاضی عزیزمحمدی، رئیس دادگاه پدر و مادر ابراهیم به عنوان اولیای دم در جایگاه حاضر شدند و تقاضای صدور حکم قصاص کردند. پدر ابراهیم گفت: همانطور که سیاوش ناجوانمردانه به پسرم از پشت با چاقو ضربه زد، باید قصاص شود. در ادامه جلسه دادگاه به دستور رئیس دادگاه سیاوش متهم به قتل در جایگاه حاضر شد تا از خود دفاع کند. وی گفت: اتهام قتل ابراهیم را قبول دارم، ولی قصد نداشتم او را بکشم، این ابراهیم بود که به من حمله کرد، او اول با چاقوی بزرگی که داشت2 ضربه به من زد یکی به دستم و یکی به کتفم. من داشتم از خودم دفاع میکردم و اگر من او را نمیزدم، ابراهیم مرا میکشت. قاضی: اختلافتان بر سر چه بود؟ متهم: درست نمیدانم، او با برادرم سامان درگیر بود، من و ابراهیم با هم دوست بودیم و اول او به من حمله کرد. قاضی: چطوری میتوانی ثابت کنی که ابراهیم اول به تو حمله کرد؟ متهم: او به من 3ضربه زد و همه آن را دیدند، البته من پیش دکتر نرفتم و چون فراری بودم خودم زخمم را مداوا کردم. قاضی: اگر قصد نداشتی ابراهیم را بکشی، پس چرا فرار کردی؟ متهم: او دوست من بود و من بارها با پدر و مادرش سلام وعلیک کرده بودم و خجالت میکشیدم در چشمان آنها نگاه کنم. قاضی: آنچه در پرونده آمده حاکی از آن است که شما در بازداشتگاه خودزنی کردید؟ متهم: نه، اینطور نبود من هرگز خود زنی نکردم و نمیدانم این گزارش از کجا آمده است. قاضی: ضربه اول را چه کسی زد؟ متهم : اول ابراهیم زد، همه ایستاده بودند و هیچکس جلونیامد تا ما را جدا کند. من هم نمیتوانستم مقابله نکنم ، چون او قطعا مرا با چاقو میزد و میکشت، عمق ضرباتی هم که او به من وارد کرد زیاد بود، اما من چون فراری بودم خودم را درمان کردم، درست 15 روز زخمهایم خونریزی داشت. قاضی: با آن شرایطی که داشت چرا میخواستی ازدواج کنی؟ متهم: به هرحال باید سر و سامانی به زندگیام میدادم، در تمام طول یک سال زندگیام در اصفهان درست مانند یک زندانی بودم. درآنجا هم از خانه بیرون نمیآمدم. باور کنید اگر من ابراهیم را نمیزدم او مرا میکشت، هیچ راه فراری نداشتم و مجبور بودم زندگیام را نجات دهم. بنابراین گزارش بعد از پایان دفاعیات این جوان قاضی عزیزمحمدی، رحیمی، سبزه واری ، باقری و نظری برای صدور رای نهایی وارد شور شدند. رای این پرونده طی چند روز آینده صادر خواهد شد. |
روزنامهء هموطن سلام http://www.hamvatansalam.com |
آدرس خبر : http://www.hamvatansalam.com/news28730.html |