آنها پس از حضور در محل متوجه شدند متهم به قتل قصد دارد با کمک خانواده‏اش فراری شود و برای همین در یک اقدام ضربتی وی را دستگیر و به کلانتری منتقل کردند.

ماموران پس از آن که بازپرس اصغرزاده -بازپرس ویژه قتل تهران- را در جریان موضوع قرار دادند، تحقیقات خود را درباره این قتل آغاز کردند و متوجه شدند در این ماجرا جوانی به نام حسن، برادر زن 40 ساله‏اش را که رسول نام داشت از پای درآورده است.

به این ترتیب خانواده رسول را تحت بازجویی قرار دادند، آنها به ماموران گفتند: حسن در طبقه بالای خانه رسول زندگی می‏کرد و آنها از مدت‏ها قبل با یکدیگر اختلاف داشتند چون داماد ما مرد رفیق بازی بود و به زندگی‏اش اهمیت چندانی نمی‏داد، از سویی رسول که نمی‏توانست این موضوع را تحمل کند بارها به شوهر خواهرش تذکر داده بود که از رفتارهای ناشایستش دست بر دارد، اما حسن بازهم به کارهای گذشته‏اش ادامه می‏داد تا این که حدود ساعت 10 شب پنجشنبه داماد و برادرزن بازهم به سر این مسئله با یکدیگر درگیر شدند و لحظاتی بعد مشاجره آنها بالا گرفت و ناگهان حسن به خانه خودش رفت و یک قمه آورد ما هر چه سعی کردیم جلو وی را بگیریم موفق به این کار نشدیم و دامادمان با قمه یک ضربه به ران پای رسول زد و ناگهان خون از بدن او جاری شد. پس از این حادثه بلافاصله رسول را سوار ماشین کردیم تا به بیمارستان برسانیم، اما او در میان راه جان خود را از دست داد. پس از اظهارات خانواده مقتول، متهم به قتل تحت بازجویی قرار گرفت و با اعتراف به قتل گفت: من و رسول همسایه بودیم و همین مسئله باعث شده بود تا وی مرتب در کارهای من دخالت کند. او فکر می‏کرد حق دارد درباره زندگی من تصمیم بگیرد برای همین روز حادثه با هم درگیر بودم و در جریان این مشاجره من ناگهان کنترل خودم را از دست دادم. بشدت عصبانی شدم و واقعا نمی‏دانستم چه کار می‏کنم، ناگهان به طبقه بالا که خانه خودم بود رفتم و یک قمه برداشتم همسرم مرتب جیغ می‏کشید و داد و فریاد می‏کرد، اما آنقدر عصبی بودم که هیچ چیز جلودارم نبود، بالاخره با قمه یک ضربه به پای رسول زدم، اما هرگز قصد کشتن او را نداشتم و اکنون از کاری که انجام داده‏ام بشدت پشیمان هستم.

در ادامه تحقیقات، به دستور بازپرس اصغرزاده جسد مقتول به پزشکی قانونی منتقل شد و متخصصان این سازمان پس از معاینه جسد اعلام کردند رسول به علت خونریزی شدید جان باخته است.