حکم قصاص این جوان 20 ساله که حمیدرضا نام دارد پس از صدور از سوی شعبه 74 دادگاه کیفری استان تهران در شعبه 27 دیوانعالی کشور به تایید رسید واین پرونده برای اخذ موافقت رئیس قوه قضائیه با اجرای حکم به دفتر آیت الله شاهرودی ارسال شد.
بنابراین گزارش بعدازظهر 22 آبان ماه سال 82 ماموران آتشنشانی پاکدشت وقتی از ماجرای آتش سوزی خانهای در خیابان مسجد جامع این شهر مطلع شدند بلافاصله عازم این محل شده و تلاش برای اطفای حریق را آغاز کردند. آنها پس از خاموشن کردن شعلههای آتش خود را به داخل خانه رساندند و با ورود به داخل حمام که محل آتش سوزی بود با اجساد بی جان مادر ودختری به نامهای زهرا و مریم مواجه شدند.
از آنجا که اجساد این مادر و دختر کنار هم قرار داشت و به دور آنها ملحفهای سفید رنگ پیچیده شده بود، این فرضیه که قربانیان پیش از آتش سوزی به قتل رسیدهاند پیش روی ماموران آتشنشانی قرار گفت و آنها بلافاصله موضوع را به پلیس گزارش کردند.
با حضور اکیپی از کارآگاهان پلیس آگاهی پاکدشت در محل حادثه، تحقیقات پلیسی برای کشف راز این آتشسوزی آغاز شد و ماموران در بررسیهای مقدماتی دریافتند پسر خانواده که حمیدرضا نام دارد نیز بر اثر این آتشسوزی دچار آسیب دیدگی شده است.
ماموران وقتی این جوان 20 ساله را تحت بازجوییهای پلیسی قرار دادند به اظهارات ضد و نقیض او مشکوک شدند و وی را به اداره آگاهی منتقل کردند.
ساعاتی بعد حمیدرضا که راهی جز اعتراف را پیش روی خود نمیدید در ادامه بازجوییها پرده از راز قتل مادر و خواهر 54 و 14 سالهاش برداشت و گفت: بعدازظهر بود که من و خواهرم مریم در خانه بودیم و مادرم به خانه یکی از همسایهها رفته بود. وقتی او به خانه برگشت، شروع به مشاجره با مریم کرد و مریم با صدای بلند بر سر او فریاد کشید. من که از این کار مریم عصبانی شده بودم به طرفش رفتم و کتکش زدم و در همین هنگام مادرم با برداشتن چاقویی از آشپزخانه مرا تهدید کرد که دست از سر مریم بردارم .
حمیدرضا ادامه داد: من که نمیدانستم چه کار کنم، بلافاصله جورابی برداشتم و آن را به دور گلوی مادرم انداختم سپس آنقدر هر دو سر آن را کشیدم که مادرم روی زمین افتاد. خواهرم مریم با دیدن این صحنه شروع به فریاد زدن کرد و من برای ساکت کردن او به طرفش حملهور شدم. سپس با همان جوراب او را هم خفه کردم و اجساد هر دوی آنها را به داخل حمام بردم. پس از آن که به دور اجساد ملحفهای پیچیدم از خانه خارج شدم و با خرید یک بطری بنزین از پمپ بنزین به آنجا برگشتم.
سپس بنزین را روی اجساد ریختم و وقتی کبریت را آتش زدم خودم نیز دچار سوختگی شدم.
پس از اعترافات حمیدرضا، پرونده او با صدور قرار مجرمیت به دادگاه کیفری استان تهران ارسال و محاکمه این جانی خطرناک در شعبه 74 آغاز شد.
در پایان این محاکمه با توجه به درخواست پدر، پدر بزرگ و خواهر حمیدرضا مبنی بر صدور حکم قصاص، قاضی یاورزاده، حمیدرضا را به 2بار قصاص نفس محکوم کرد و این حکم روانه دیوانعالی کشور شد. با تایید حکم قصاص متهم در شعبه 27 دیوانعالی، پرونده در اختیار شعبه اجرای احکام دادسرای جنایی تهران قرار گرفت و صبح دیروز قریشی زاده، مسئول شعبه اجرای احکام آن را برای استیذان به دفتر رئیس قوه قضائیه ارسال کرد.
|