عاشق نا اميد خودرو دختر مورد علاقه اش را به گلوله بست
هموطن سلام , جمعه 3 تير 1384 - ساعت 23:13

خواستگار ناکام وقتی متوجه شد اصرارش برای ازدواج با دختر مورد علاقه‌اش فایده ندارد در اقدامی جنون‌آمیز خود و دختر جوان را با گلوله کشت.

 

ماجرا از این قرار است که ساعت 21:50 چهارشنبه شب به ماموران نیروی انتظامی اسلام آباد غرب خبر دادند پسر جوانی خود و دختر مورد علاقه‌اش را به قتل رسانده است.
پس از اعلام این گزارش، بلافاصله ماموران در محل حاضر و تحقیقات خود را آغاز کردند. در بررسی‌های انجام شده مشخص شد، 2 جسدی که در محل حادثه است متعلق به مرد 37 ساله به نام فرهاد و دختر جوانی به نام آرزو است.
به این ترتیب به دستور بازپرس پرونده، اجساد مقتولان به پزشکی قانونی منتقل شد و خانواده آرزو مورد بازجویی قرار گرفتند.
لطف‌الله، پدر دختر جوان در تحقیقات پلیسی به ماموران گفت: حدود یک سال پیش فرهاد به خواستگاری دخترم آرزو آمد، اما من به دلایل مختلفی با ازدواج آنها مخالفت کردم، فرهاد فاصله سنی زیادی با دخترم داشت، بنابراین با مشورت دخترم جواب منفی به فرهاد دادیم، اما او دست بردار نبود و مرتب به خانه ما می‌آمد و خانواده‌اش را می‌آورد و دوستان و آشنایان مرا واسطه می‌کرد. اوایل خیلی آرام جواب می‌دادم و می‌گفتم، آرزو نمی‌تواند با تو ازدواج کند، شما اختلافات زیادی دارید. یک روز فرهاد طبق معمول به خانه ما آمد وقتی در را باز کردم و دیدم اوست عصبانی شدم، اما به احترام کسی که کنارش بود چیزی نگفتم، آنها وارد خانه من شدند، بعد از کمی صحبت دوباره در مورد ازدواج فرهاد و دخترم آرزو صحبت کردند، من برای چندمین‌بار دلایلم را برای مخالفت با ازدواج آنها مطرح کردم و گفتم که چون فرهاد بسیار از دخترم بزرگتر است و به لحاظ مالی وضعیت خوبی ندارد، بنابراین نمی‌توانم با ازدواج آنها موافقت کنم از طرفی آرزو را برای یکی از پسران فامیل از من خواستگاری و من با ازدواج آنها موافقت کرده‌ام. فرهاد وقتی موضوع ازدواج دخترم را شنید بشدت عصبانی شد و گفت: اگر آرزو با کسی بجز او ازدواج کند، قطعا انتقام خواهد گرفت، من و فرهاد بسیار اختلاف پیدا کردیم و حتی چندین بار به پلیس شکایت کردم تا این که روز حادثه ساعت 21:50 شب زنگ در خانه به صدا درآمد، آرزو برای باز کردن در بیرون رفت، چند ثانیه از رفتن آرزو نگذشته بود که صدای شلیک 2 گلوله را شنیدم، سراسیمه خودم را جلو در رساندم هنوز در راه بودم که صدای شلیک گلوله دیگری شنیده شد. وقتی رسیدم دیدم آرزو غرق در خون روی زمین افتاده است، هنوز جان داشت، اما تا آمبولانس خبر کنیم دخترم فوت کرد. بیرون در هم جسد فرهاد افتاده بود. متوجه شدم او بعد از شلیک 2 گلوله به سمت آرزو خودش را هم کشته است. نمی‌خواستم باور کنم دختر جوانم را از دست داده‌ام، به خودم امیدواری می‌دادم که زنده است، در همین حین ماموران آمدند و اجساد را بردند. در ادامه تحقیقات، ماموران خانواده فرهاد را مورد تحقیق قرار دادند. مادر فرهاد گفت: نمی‌دانم چرا پسرم تا این حد وابسته شده بود. او فکر می‌کرد آرزو تنها دختری است که می‌تواند وی را خوشبخت کند، بارها به او گفتم دست از سر این دختر بردار، اما پسرم این کار را نمی‌کرد و می‌گفت: اگر یک نفر در دنیا وجود داشته باشد که من بتوانم با او ازدواج کنم، آن یک نفر آرزو است، نمی‌توانستم او را از تصمیمش منصرف کنم، چند روزی بود فرهاد بسیار ناراحت بود و با هیچکس حرف نمی‌زند، چندین بار از او خواهش کردم در مورد مشکلش به من چیزی بگوید، اما او هیچ حرفی نزد تا این که روز حادثه حدود ساعت 9 شب از خانه خارج شد و دیگر بر نگشت. بنا بر این گزارش، تحقیقات بازپرس پرونده در این خصوص ادامه دارد.




روزنامهء هموطن سلام http://www.hamvatansalam.com
آدرس خبر : http://www.hamvatansalam.com/news33003.html