قاضی عزیز محمدی و 4 قاضی مستشار شعبه 71 دادگاه کیفری استان تهران پسر جوانی را که برادرش را با ضربات چاقو به قتل رسانده بود، مجرم شناختند و به 7 سال حبس محکوم کردند.
در ابتدای جلسه دادگاه که روز گذشته برگزار شد، نماینده دادستان در جایگاه قرار گرفت و گفت: آذر ماه سال گذشته ماموران کلانتری بلوار ابوذر باخبر شدند، جوان 25 سالهای به نام محمد با 16 ضربه چاقو به قتل رسیده است. بلافاصله ماموران در محل حاضر شدند و تحقیقات خود را آغاز کردند، آنها متوجه شدند محمد که به مواد مخدر اعتیاد داشته با ضربات چاقوی امیر - برادر 20 سالهاش - به قتل رسیده است، بنابراین امیر دستگیر و به کلانتری انتقال داده شد، اما در همان لحظات اولیه مادر امیر از وی اعلام رضایت کرد. با توجه به اعتراف صریح متهم و اعلام رضایت مادرش و مفقودالاثر بودن پدر مقتول، تقاضای صدور حکم قانونی را دارم.
سپس مادر امیر در جایگاه حاضر شد، او گفت: مدتها بود پسرم محمد اعتیاد داشت، او با رفتارهایش همه ما را اذیت میکرد. من، امیر و دخترم هر سه کار میکردیم تا هزینه زندگیمان را تامین کنیم. 20 سال پیش شوهرم به طور ناگهانی ما را ترک کرد و هیچ اثری از او پیدا نشد، از آن به بعد ما خودمان زندگیمان را تامین میکردیم، اما محمد هر بار به زور از ما پول میگرفت تا خرج اعتیادش کند، پسرم امیر جوان خوبی است و همیشه از من و خواهرش مراقبت میکرد. روز حادثه محمد طبق معمول به سراغم آمد و از من پول خواست. من پول نداشتم که به او بدهم و در برابرش مقاومت کردم. یک دفعه به طرفم حمله کرد و امیر برای دفاع از من او را کشت. محمد پسر من بود و هرگز راضی به مرگش نبودم، اما آنقدر عذابم میداد که چارهای به جز مرگ او نداشتیم. در ادامه جلسه دادگاه به دستور قاضی عزیز محمدی، امیر در جایگاه قرار گرفت. او در دفاع از خود گفت: برادرم 5 سال بود که بشدت معتاد شده بود، مادر و خواهرم هرچه درآمد داشتند محمد آن را میگرفت. خواهرم دختر جوانی بود که به خاطر شرایط سخت خانوادگی ما کار میکرد. من پدرم را به خاطر نمیآورم. او درست زمان به دنیا آمدن من ما را ترک کرده بود. محمد به جای این که تکیه گاه همه ما شود، بلای جانمان شده بود، او هر بار که خمار میشد، مادر و خواهرم را کتک میزد، بعضی وقتها هم مرا کتک میزد، روز حادثه وقتی به طرف مادرم حمله کرد که او را بزند کنترل خودم را از دست دادم، به طرفش حمله کردم، چاقویی روی زمین افتاده بود آن را برداشتم و پشت سر هم به بدنش ضربه زدم. دیگر طاقت رفتارهایش را نداشتم. هر بار که مادرم را کتک میزد بسیار عصبانی میشدم. مادرم با سختی فراوان ما را بزرگ کرده و مزد زحماتش این چیزی که محمد میداد نبود.
هرچند از مرگ برادرم بسیار ناراحتم، خصوصا این که خودم باعث مرگش شدم، اما باور کنید هیچ چارهای وجود نداشت.
سپس قاضی عزیز محمدی و 4 قاضی مستشار دیگر برای صدور رای نهایی وارد شور شدند و امیر را با توجه به رضایت مادرش و به خاطر جنبه عمومی جرم به 7 سال حبس و به خاطر مجهول المکان بودن پدرش به پرداخت دو سوم دیه یک انسان کامل در حق بیتالمال محکوم کردند.
|