مرد 48 ساله که در اقدامی جنونآمیز همسر و فرزندانش را به قتل رسانده بود، به علت ایست قلبی در زندان رجایی شهر جان خود را از دست داد.
این مرد که داوود نام داشت در نخستین روز تیرماه سال جاری همسر 32 ساله، دختر 17 ساله و پسر 11 ساله را به طرز فجیعی به قتل رساند و پس از آن دست به خودکشی زد.
کارآگاهان پلیس آگاهی تهران زمانی در جریان این جنایت هولناک قرار گرفتند که یکی از بستگان همسر داوود هنگام ورود به خانه وی در شهرک ولیعصر(عج) با اجساد خونآلود و بیجان اعضای خانواده مواجه شد و بلافاصله ماجرا را به پلیس اطلاع داد. دقایقی بعد با حضور بازپرس اصغرزاده، کشیک ویژه قتل تهران و اکیپی از کارآگاهان اداره 10 آگاهی در محل جنایت، تحقیقات پلیسی آغاز شد و وقتی ماموران متوجه شدند داوود، پدر خانواده هنوز زنده است بلافاصله او را به بیمارستان لقمان منتقل کردند. کارآگاهان سپس به بررسی صحنه جنایت پرداختند و متوجه شدند روی بدن اعضای خانواده آثار بریدگی و اصابت گلولههای ساچمهای وجود دارد. این در حالی بود که مقداری داروی خوابآور و مرگ موش درون هاون فلزی وجود داشت و یک طناب دار نیز از چارچوب در آشپزخانه آویزان بود.
از سویی دیگر وقتی ماموران دست به بازجویی از همسایهها زدند، متوجه شدند داوود، یک روز قبل از پیدا شدن اجساد همسر و فرزندانش، نزد یکی از همسایهها رفته و با دادن کلید خانه به او از وی خواسته که این کلید را به بستگان همسرش تحویل دهد.
با به دست آمدن این اطلاعات، پلیس که احتمال میداد جنایت توسط خود داوود صورت گرفته باشد، عازم بیمارستان لقمان شد و مرد 48 ساله پس از انجام عملیات سمزدایی از بدنش توسط بازپرس اصغرزاده مورد بازجویی قرار گرفت.
او گفت: مدتی پیش در جریان شراکت با یک طلافروش حدود 18 میلیون تومان پولم را از دست دادم و از همان زمان اوضاع زندگیام بهم ریخت. من پس از این ماجرا برای تامین مخارج زندگی شروع به مسافرکشی کردم، ولی شدت افسردگیم به حدی بود که تصمیم گرفتم همراه اعضای خانوادهام دست به خودکشی بزنم. برای همین مقداری داروی خوابآور و مرگ موش تهیه کردم و با این ادعا که داروی مشکلگشا هستند آنها را به همسر و فرزندانم خوراندم. وقتی هر 3 نفر آنها بیهوش شدند با چاقو رگ دستانشان را بریدم و پس از آن با تفنگ شکاری که از قبل داشتم یک گلوله به بدن امیر، 2 گلوله به بدن دخترم مونا و 3 گلوله به بدن همسرم شلیک کردم که وقتی دیدم امیر هنوز زنده است مجبور شدم او را خفه کنم. پس از آن کلید خانه را به یکی از همسایهها دادم و خودم به خانه برگشتم و مقداری داروی خوابآور خوردم تا هنگام بریدن رگهایم یا حلقآویز کردن درد زیادی احساس نکنم، ولی دارو آنقدر زیاد بود که بیهوش شدم.
پس از اعترافات داوود، بازپرس اصغرزاده برای او قرار بازداشت موقت صادر کرد و متهم 48 ساله روانه زندان رجاییشهر کرج شد، ولی 3 روز پیش به علت ایست قلبی در این زندان جان خود را از دست داد.
|