مردی که برای گرفتن انتقام از مادر شوهر خواهرش او را به قتل رسانده بود دیروز در شعبه 71 دادگاه کیفری استان تهران محاکمه شد.
به گزارش خبرنگار ما، در ابتدای جلسه دادگاه که روز گذشته برگزار شد، خاکی نماینده دادستان در جایگاه قرار گرفت و متن کیفرخواست را قرائت کرد، او در توضیح ماجرا گفت: در تاریخ 29 دی ماه سال 83 به ماموران نیروی انتظامی قرچک ورامین خبر داده شد، پیرزنی در پی آتشسوزی خانهاش جان خود را از دست داده است، بلافاصله ماموران آتشنشانی و نیروی انتظامی در محل حاضر شدند و تحقیقات خود را آغاز کردند. پس از انتقال جسد زن 67 ساله که رقیه نام داشت، به پزشکی قانونی کارشناسان آتشنشانی اعلام کردند که آتشسوزی عمدی بوده است، بنابراین پلیس آگاهی تحقیقات نامحسوس خود را آغاز کرد و کارآگاهان متوجه شدند دقایقی قبل از حادثه عباس برادر عروس برای تعمیر اف اف خانه در خانه او حضور داشته است، بنابراین این جوان 27 ساله دستگیر و تحقیقات از وی آغاز شد. عباس بلافاصله بعد از دستگیری لب به اعتراف گشود و گفت برای سرقت طلا و جواهرات رقیه او را به قتل رسانده است.
با توجه به اعتراف صریح متهم بازسازی صحنه قتل و مدارک موجود در پرونده و با توجه به تقاضای اولیای دم تقاضای صدور حکم قانونی و شرعی دارم.
در ادامه جلسه دادگاه 3 پسر و یک دختر رقیه در جایگاه قرار گرفتند و برای متهم تقاضای قصاص کردند، سپس به دستور عزیز محمدی، رئیس شعبه 71 دادگاه کیفری استان تهران عباس در جایگاه حاضر شد و در دفاع از خود گفت: قبول دارم که من باعث مرگ رقیه شدم، اما قصدم به قتل رساندن او نبود.
وی ادامه داد: 13 سال پیش خواهرم با یکی از پسران رقیه ازدواج کرد. از همان ماههای اولیه این ازدواج اقوام دامادمان خواهرم را اذیت میکردند، به خصوص مادر شوهرش 13 سال تمام بدترین فحشها را به خواهرم داد و او را کتک زد و آنها حتی کاری کردند که برادر کوچک من از مدرسه اخراج شد. هر بار که خواهرم به خانه ما میآمد و از رفتارهای خانواده شوهرش حرف میزد، بسیار ناراحت میشدم. روز حادثه وقتی به من گفتند که باید اف اف مادر شوهر خواهرم را درست کنم به آنجا رفتم، اف اف را درست کردم، او آن موقع چند میهمان داشت که زود رفتند، هر بار که به چهره رقیه نگاه میکردم خشمم شعلهور میشد.
وقتی من و رقیه تنها شدیم، یک لحظه چشمانم به چشمانش افتاد. انگار 13 سال تحقیر و عصبانیت خانوادهام و خواهرم جلوی چشمم آمد، یک دفعه دستانم را روی گلویش گذاشتم، اصلا متوجه نشدم چه اتفاقی افتاد، فقط به خاطر دارم وقتی به خودم آمدم که رقیه مرده بود. او را به اتاق کشاندم، مقدار زیادی پتو و موکت روی جسد انداختم، یک گاز نزدیکی جسد بود، آن را روشن کردم، بعد هرچه پول و طلا بود برداشتم تا صحنه را سرقت نشان دهم، سپس از خانه خارج شدم، فردای آن روز به خانه خواهرم رفتم و از خواهر زادهام شنیدم که مادربزرگش بر اثر سوختگی فوت کرده است.
دوباره به محل حادثه رفتم که در آنجا دستگیر شدم. من به خاطر کاری که کردهام فقط از شوهر خواهرم عذرخواهی میکنم و خجالت میکشم به روی او نگاه کنم، اما این که دیگر اولیای دم چه تقاضایی دارند مطیع هستم و از آنها هیچ چیز نمیخواهم، چون در این مدت بسیار خواهرم را اذیت کردند و من از کاری که کردم اصلا پشیمان نیستم، سپس یکی از پسران رقیه در جایگاه قرار گرفت. او گفت: عباس از همان ابتدا برای سرقت به خانه مادرم رفته بود و حرفهایی که میگوید درست نیست. او حتی به پولی که داخل کفن مادرم بود هم رحم نکرده و آن را هم برداشته و اختلاف خواهرش با مادرم تنها یک بهانه است.
بنا بر این گزارش، پس از پایان دادگاه، قاضی عزیز محمدی و 4 قاضی مستشار برای صدور رای وارد شور شدند.
|