هموطن – این روزها عباراتی از این دست را زیاد میشنویم که "وبلاگ نویسی یعنی هر کسی که دارای یک رایانه و یک خط ارتباطی تلفنی باشد میتواند به یک روزنامهنگار مبدل شود"، "وبلاگ نویسی موجب خلق نوع جدیدی از روزنامهنگاری شده"، "وبلاگ نویسی گزارش نویسی پست مدرین است" و وبلاگ نویسان گزارش گران شهری هستند."
اگرچه برخی معتقدند وبلاگ نویسی و روزنامهنگاری وجوه مشترک فراوانی دارند، اما این اشتراک واقعا تا چه حدی است؟ چرا وبلاگ نویسی با روزنامهنگاری مقایسه میشود؟ آیا این کار درست است یا یک اشتباه رایج؟
برای پاسخ دادن به سوال بالا ابتدا باید بفهمیم که وبلاگ نویسی چیست؟ این پدیده تا بدانجا جدید است که در فرهنگ لغتهای چاپی که قبل از سال 2003 منتشر شدهاند اثری از لغت وبلاگ به چشم نمیخورد و جالب آن که این لغت در سال 2004 به عنوان لغت سال انتخاب شد.
واضح است که حتی سوال سادهای مانند "وبلاگ نویسی چیست" را میتوان در سطوح مختلف پاسخ گفت و در زوایای گوناگون به آن نگریست. اما اگر بخواهیم این کلمه را جز به جز تعریف کنیم باید گفت که وبلاگ نویسی یا Weblogging متشکل از دو بخش web و log (به معنای ثبت کردن) است که اختصارا blogging خوانده میشود. در حالی که انفجار وبلاگی طی سه چهار سال اخیر رخ داده، بررسیها نشان میدهد اولین فردی که با راهاندازی یک وب سایت به درج خاطرات روزانهاش در آن اقدام کرد، این کار را از سال 1992 آغاز کرد.
اگر بخواهیم تعریفی ساده از وبلاگ داشته باشیم، باید گفت که وبلاگ یا دفترچه خاطرات تحت وب است که توسط یک فرد یا یک گروه اداره میشود. یک وبلاگ مرتبا به روز میشود و به زبان شخصی و عامیانه در آن مطلب نوشته میشود. موضوعات یک وبلاگ بسیار متنوع است و از خاطرات خانوادگی روزمره تا مسائل سیاسی، اجتماعی و فرهنگی را در بر میگیرد.
حال که این تعاریف ساده را ارائه دادیم به سوال قبلی باز میگردیم که آیا یک بلاگر روزنامهنگار است؟ به طور قطع یک روزنامه نگار میتواند وبلاگ نویس باشد. اما در مورد حالت عکس نظرات مثبت و منفی متعددی وجود دارد. آنهایی که به سوال ما پاسخ مثبت میدهند میگویند وبلاگ نویسی شکل جدیدی از روزنامهنگاری است که در قالب آن عده زیادی از افراد در مورد موضوع واحدی اظهارنظر میکنند و در نتیجه هزاران هزار گیگابایت اطلاعات به صورت مکتوب در یک حوزه خاص تولید میشود.
البته عده دیگری هم هستند که میگویند برخی وبلاگهای خاص در حوزه رسانهای و مطالعات فرهنگی را میتوان در حوزه روزنامهنگاری جای داد. اما وبلاگهایی که با هدف تبلیغات و فعالیتهایی تجاری راهاندازی میشوند به حوزه روزنامهنگاری تعلق ندارند.
در این میان باید به مسئله دیگری هم توجه کرد. اگر ما تعریف سنتی روزنامهنگاری را در نظر بگیریم که متضمن گزارش منصفانه، دقیق، متعادل و مستقل اطلاعات است؛ وبلاگ نویسی روزنامهنگاری محسوب نمیشود. ولی از سوی دیگر اگر بخواهیم بر این تعریف پافشاری کنیم باید گفت ما به پایان روزنامه نگاری با تعریف متداول آن رسیدهایم. بدون شک یکی از محسنات ظهور پدیده وبلاگ نویسی عینیتر شدن و جزییتر شدن گزارشهای ارائه شده از وقایع مختلف است که تا به حال به صورت خشک و رسمی ارائه میشد و تنها در انحصار رسانههای خبری بزرگ بود. از سوی دیگر بسیاری از مرزهای انحصاری قبلی هم شکسته شده و آزادی بیان به تمام معنا محقق شده است. پیش از این روزنامهنگاران به سراغ شاهدان عینی می رفتند تا واقعیات را از زبان آنها بشنوند. حالا این خود شاهدان عینی هستند که واقعیات را بیان میکنند.
بنابراین شاید بهتر باشد که برای تفکیک روزنامهنگاری سنتی از پدیده روزنامهنگاری وبلاگی به دومی نام جدیدی بدهیم و برای تعمیق کارکردهای روزنامه نگاری سنتی بکوشیم. شما چه فکر میکنید؟
|