خاطرات سیاسی امین الدوله – میرزا علی خان امین الدوله -پنج شنبه 16 ذیقعده ناصرالدین شاه روز را به پایان برد. تا اول شب، قصد دوشین را به تفریح بهارستان و وارسی تفریش و تزیین عمارت آنجا تغییر نداده بود همین که در اندرون شام خورد با خواص حرم از عیش و سرور جشن قرن سخن آغازید و گفت فردا جمعه است و بهتر آن که به زیارت حضرت عبدالعظیم بروم و شکر حق تعالی که پنجاه سال به کامرانی پادشاهی کردم گذاشته بشود.
به امین همایون اطلاع دادند که به بهارستان نمیروند و به حضرت عبدالعظیم خواهند رفت. شاه به عادت مالوف دیر از خواب برخاست و به رسم معهود به حمام رفت. پس از غسل و تغییر لباس بیرون خرامید و نزدیک ظهر به حضرت عبدالعظیم رسید ... قدغن فرمود صحن و رواق و مقبره قرق نشود. مردم را نرانند، زن و مرد که به زیارت آمدهاند به حال خود درآمد و شد باشند.
با آن که دورباش سلطنت و شوکت شاهنشاهی مردم را بالطبع پراکنده میکرد و ازدحام عام را تفرقه اضطراری حاصل بود باز جماعتی باقی بودند. شاه از صحن گذشت و در مقابل مقبره امینه اقدس فاتحه خواند. به ایوان داخل و به رواق متوجه شد. زیارت نامه خوان جلو افتاد و به دستور مقرر برای زوار منع ورودی نبود. از مرد و زن انبوهی در روضه و حرم بودند.
شاه پس از زیارت و تلاوت فاتحه اذان ظهر شنید و گفت: همین جا سجاده بیفکنند و پس از ادای فریضه به ناهار و استراحت برویم.
از عمله خلوت و آبدارخانه دویدند که فرش بیاورند و اسباب نماز آماده کنند. ناصرالدین در آیینههای حرم سیمای زیبای خود میدید. روبرو زنی چند به جمال پادشاهی نگران و به شمایل همایون حیران، مشاهده کرد، به آن طرف متمایل گردید. در ضلع جنوب غربی بقعه تجلی شاهانه با تیر قضا مصادف آمد و صدای تپانچه به فضا پیچید...
|