سکوت مطلق فدراسیون کوهنوردی در قبال یکی از بزرگترین حوادث کوهنوردی کشور وارد سومین سال خود شد.
فدراسیون کوهنوردی تا امروز که سومین سالروز حادثه سقوط کوهنوردان ملیپوش در راه صعود به قله گاشربروم1 را پشت سر گذاشتهایم، هیچ پاسخی به سوالات انتقادات مطرح نداده است. برخی هم معتقدند فدراسیون کوهنوردی همانگونه که خبر حادثه را 8 روز تمام مخفی نگاه داشت، این پنهان کاری را از نام دیگر قله گاشربروم1 (این کوه به نام قلهای پنهان هم خوانده میشود) به عاریه گرفته است. سکوت فدراسیون کوهنوردی در قبال افکار عمومی و منتقدان و کارشناسان در حالی استمرار یافت که سال پس از حادثه مورد نظر به صورت راهبردی در کشور، سنگینی عنوان « سال پاسخگویی» را حس میکرد. لازم است به چند مورد به اصطلاح پاسخ فدراسیون کوهنوردی درخصوص این حادثه هم توجه شود؛ چند مورد که به تعداد انگشتان یک دست هم نرسید و تنها محدود به مقطع زمانی چند ماه بعد از حادثه شد! جالب است در تمام ایام گذشته به پیگیری بسیار خوب رسانههای گروهی، به ویژه مطبوعات اشاره شود، اما همچنان که بیان شد این پیگیریها نتیجهای نداشت مگراین که منتقدان و رسانههای پیگیر به منفعت طلبی و غرض ورزی متهم شوند!!
در نگاه در عملکرد سازمان تربیت بدنی، باتوجه به مسئولیت بالا دست این سازمان باید ادعا کرد قصور اصلی این پرونده اینک متوجه سازمان تربیت بدنی است. این سازمان در جایگاه خود که متولی ورزش کشور است اگر چه درمسائل فنی و مدیریتی صعود گاشربروم 1 به شکل مستقیم مقصر نیست، اما نمیتواند در قبال نظارت و هدایت نامناسب فدراسیون کوهنوردی و نیز حمایت نکردن از فعالیتهای اخیر جامعه کوهنوردی دلایل قابل قبول ارائه کند.
حادثه گاشربروم1 اولین حادثه کوهنوردی نیست و آخرین آنها نیز نخواهد بود.
حادثه، بخش جدایی ناپذیر کوهنوردی است؛ اما قبول حادثه در کنار این فعالیت نمیتواند دلیلی بر نادیده گرفتن وظایف سازمانهای مسئول باشد. حادثه گاشربروم1 که منجر به مرگ محمد اوراز، نامآورترین کوهنورد سالهای اخیر و یکی از پرافتخارترین چهرههای ورزشی کشور شد، علاوه بر ابهامات اصلی در مدیریت اجرایی و فنی این صعود و اصل خود حادثه، از بعد رفتار با قهرمان ملی و نام آور که پیام کتبی مقام معظم رهبری و بسیاری از چهرههای شاخص کشوری و منطقهای را با خود همراه دارد، قابل تامل است. محل دفن قهرمان همچنان بیهیچ نشان و نامی در گوشه ای دور افتاده است و نه در جایی که در شان قهرمان است.
خانواده و دوستان، هر روشی را که در این 3 سال به ذهن میرسید پی گرفتند، اما همچنان گور قهرمان بیسنگ مزار است! باید این نکته هم مورد توجه قرار گیرد که حساسیت ویژه آذربایجان غربی و شهر زادگاه و مدفن قهرمان در پی این رفتارها، تبعات ضد تبلیغی هم برای کشور در پی داشته است.
قصور اصلی متوجه فدراسیون کوهنوردی و سازمان تربیت بدنی است، اما اگر این موضوع را بحرانی شده ارزیابی کنیم، تعمیق و رسیدن آن در این مرحله متوجه مسئولان اجرایی آذربایجان غربی است؛ به ویژه استانداری و فرمانداری نقده ( شهر زادگاه و مدفن قهرمان)، سوءرفتار مقامات اجرایی استان به موضوع در این استان موجب شد مقبره یک قهرمان ورزشی پرافتخار و مسائل مربوط به آن به مشکلی برای حیثیت نظام بدل شود.
16شهریور روز تلخی برای جامعه ورزش و کوهنوردی ایران است.
این روز یادآور فضای سنگینی است که به تلخی تجربه شد. اینک به راحتی میتوان این تلخی را با رفتارهایی در شان قهرمان، کمرنگ کرد. همچنان فرصت داریم تا بشنویم سخن دوستان قهرمان را و همچنان فرصت داریم تا با دوری از حواشی و با شجاعت و مسئولیتپذیری، ابهامات این حادثه را بررسی کنیم. انتشار مجموعه تمبر یادمان هیمالیانوردی ایران با اختصاص قطعهای به پهلوان محمد اوراز در کنار سامان بخشیدن به مزار او اینک بهترین گزینه از پیشنهادات ارائه شده برای زنده نگاه داشتن یاد اوست. امید که شجاعت شنیدن داشته باشیم.
|