انصاف دادم که او از من طمع کارتر است!
هموطن , چهارشنبه 6 مهر 1384 - ساعت 10:37

معروف است که روزی از اشعب پرسیدند: آیا از خودت طمع کارتر دیده‌ای؟

 

حکایاتی از اشعب-گفت: آری، روزی در کوچه‌ای می‌رفتم و بالای سرم مرغان زیادی را دیدم که پرواز می‌کنند، من هم دامن خود را به دست گرفتم و در پیش رو نگهداشتم، که ناگهان یکی از همسایگانم از پهلوی من گذشت و گفت: اشعب، دامنت را چرا به دست گرفته‌ای؟
گفتم: برای این که ممکن است یکی از این مرغان در حین پرواز تخمی بیفکند و اگر در دامن بیفتد سالم بمانده و نشکند.
بعدا چون به خانه رسیدم، پس از لحظه‌ای دیدم در می‌زنند، در را گشودم، دیدم پسر همان همسایه است، گفتم چه می‌خواهی؟
گفت: پدرم می‌گوید، چند دانه از آن تخم‌مرغ‌ها را برای ما بفرستید. انصاف دادم که او از من طمع‌کارتر است.




روزنامهء هموطن سلام http://www.hamvatansalam.com
آدرس خبر : http://www.hamvatansalam.com/news45227.html