يكشنبه 4 آذر 1403

 
 
     
 
     
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
آگهي درهموطن 
اخبار در موبايل 
آرشيو روزنامه 
تماس با ما 

اخبار داخلی روی خط جوانی چگونه از اعتياد جوانان جلوگيري كنيم؟

 
 

شنبه 26 دي 1388

چگونه از اعتياد جوانان جلوگيري كنيم؟

 
 

كودكان به امنيت روحي نياز دارند و اين به معني اين است كه آنها بايد از محبت والدين و نزديكان بزرگسالشان كاملا مطمئن باشند.

زهرا خبازبهشتي _ غالبا والدين احساس نگراني و بلاتكليفي خاصي را مي‌شناسند كه با اعتياد ارتباط دارد.
آنها شايد همين چند سال قبل اصلا درباره اين مسئله فكر نمي‌كردند زيرا فكر مي‌كردند كه فرزند آنها هرگز در خطر اعتياد نيست ولي امروز تصور ديگري دارند زيرا آنها متوجه شده‌اند كه همه در خطر هستند مگر اينكه قبلا پيشگيري‌هاي لازم را كرده باشند.

در اين راه 2تفكر ريشه‌اي وجود دارد:
1 – اين كاملا بي‌نتيجه است كه مسئولين فقط مانع توليد و عرضه مواد مخدر شوند زيرا اين مسئله به مرور زمان غيرممكن مي‌شود بلكه بايد بيشتر تلاش در جهت ممانعت از به وجودآمدن و پيشرفت اعتياد باشد؛ يعني قدم اول مبارزه با مواد مخدر نيست بلكه هدف پيشگيري از به وجود آمدن اعتياد است.
2 – بهترين روش براي جلوگيري از اعتياد معالجه آن نيست بلكه پيشگيري از به وجود آمدن آن است. طي ساليان گذشته متخصصين به اين نتيجه رسيده‌اند كه يك برنامه صحيح پيگيري از اعتياد خيلي زودتر از آن چيزي كه قبلا تصور مي‌كردند بايد آغاز شود، بنابراين آن‌قدر كه پيشگيري از ايجاد اعتياد اهميت دارد معالجه آن از اهميت برخوردار نيست، البته يك نسخه 100درصدي براي مبارزه با اعتياد وجود ندارد ولي سعي ما بر آن است كه تا جاي ممكن راهي منطقي و عملي براي پيشگيري از اعتياد را ذكر مي‌كنيم و در پايان از علائم خطري كه نشانه اعتياد است نام مي‌بريم.
تقريبا 30سال پيش گروهي از دانشمندان در آمريكا تحقيقات درازمدتي را آغاز كردند. در اين تحقيقات 100كودك از طبقات مختلف جامعه انتخاب شدند كه از زمان تولد به مدت 20تا30سال طبق جدول و در زمان‌هاي مشخصي مورد معاينه جسمي و رواني و همچنين بررسي چگونگي پيشرفت اجتماعي قرار مي‌گرفتند.
در اين فاصله كودكان تبديل به بزرگسالان شده‌اند و محققان هم در اين دوران مقدار زيادي اطلاعات به‌دست آورده‌اند. اين تحقيقات درازمدت نشان مي‌دهد كه انسان‌ها در شرايط بخصوص، واكنش‌هاي متفاوتي از خود نشان مي‌دهند.
نتيجه اين تحقيقات اين است كه احتمال گرايش به اعتياد يا عدم گرايش انسان‌ها به مواد مخدر بستگي نسبي با چگونگي شرايط زندگي آنها در دوران كودكي دارد. شرايط اين دوران نشان‌دهنده خط‌مشي كودك در بزرگسالي است؛ خصوصا در مراحل تصميم گيرنده‌اي، نظير زمان ورود به مهدكودك يا مدرسه و چگونگي گذران دوران بلوغ.
تمام تحقيقات درازمدتي كه تاكنون در دنيا انجام شده نتايجي مشابه داشته و آن اين است كه كودكاني كه در دوران كودكي از سلامت روحي و جسمي برخوردارند و زندگي رضايت‌بخشي دارند كمتر در خطر اعتياد هستند و برعكس كودكاني كه از اين شرايط برخوردار نيستند علائم واضحي نشان مي‌دهند كه احتمال گرايش آنها به اعتياد را در آينده به خوبي نشان مي‌دهد.
امروزه محققان مي‌توانند با اطمينان بگويند: كودكي كه در زندگي‌اش تعادل وجود دارد و از نظر جسمي و رواني زندگي رضايتبخشي دارد شخصيت مستحكمي مي‌يابد و مشكلات را بهتر تحمل مي‌كند و داراي اعتماد به نفس قوي است، اين كودكان نيازي براي روي‌آوردن به مواد مخدر در خود نمي‌يابند.
براساس همين آگاهي‌ها يك برنامه هقفت قدمي براي پيشگيري صحيح از اعتياد كودكان و نوجوانان براي والدين و مربيان پيشنهاد مي‌كنيم.

7 پيشنهاد در جهت پيشگيري از اعتياد
1 – كودكان نياز به امنيت رواني دارند.
2 – كودكان به تشويق و تأييد نياز دارند.
3 – كودكان نياز به بازي آزاد دارند و عادت‌هاي خوشايند.
4 – كودكان به الگوهاي واقعي نياز دارند.
5 – كودكان نياز به تحرك و تغذيه صحيح دارند.
6 – كودكان نياز به دوست و همراه دارند و محيطي كه نيازهاي آنها را بفهمد.
7 – كودكان نياز به تخيلات و هدف دارند.
با رعايت اين هفت نكته مي‌توانيم راهي را انتخاب كنيم كه فرزندمان را از اعتياد محافظت كنيم.
مطمئنا سؤال مي‌كنيد چگونه بايد جلو برويم.
ما همه مي‌دانيم همان‌طور كه انسان‌ها و خانواده‌ها متفاوت هستند، روش‌هاي تربيتي آنها هم متفاوت است. ما تصميم نداريم به كسي به گويم كه خودش را تغيير دهد، فقط تأكيد ما اين است كه هر كودك مثل ساير انسان‌ها يك شخصيت فردي است و با توجه به اين فرديت او، والدين بايد تلاش كنند نيازهاي فرزندشان را تا جاي ممكن از جان و دل تأمين كنند. آنها بايد سعي كنند نيازهاي جسمي و روحي او را برطرف كنند و او را بفهمند و هرجا كه او به همراهي نياز داشت همراهي‌اش كنند و هدفشان تربيت فرزندي باشد كه در بزرگسالي فردي مستقل با اعتماد به نفس، قوي و عشق به زندگي و تعادل روحي باشد.

1 – كودكان نياز به امنيت رواني دارند
كودكان به امنيت روحي نياز دارند و اين به معني اين است كه آنها بايد از محبت والدين و نزديكان بزرگسالشان كاملا مطمئن باشند.
نكته اصلي اين است كه كافي نيست كه والدين فقط فرزندشان را دوست داشته باشند بلكه آنها بايد اين محبت را نشان دهند، به نحوي كه كودك به خوبي آن را احساس كند؛ بنابراين حرف، حرف احساسات است و همانطور كه همه مي‌دانيم كودكان احساسات خاصي دارند. نيازهاي عاطفي كودكان با توجه به سن‌شان تغيير مي‌كند و اين از زماني آغاز مي‌شود كه كودك در شكم مادر است.
او مي‌تواند صداي والدين را تشخيص دهد و حتي علاقه و عدم علاقه آنها را قبل از تولد از صدايش احساس كند. براي نوزاد و كودك كوچولو تماس پوستي خيلي مهم است و حتي بچه‌هاي كمي بزرگ‌تر لذت مي‌برند كه در آغوش گرفته شوند و مورد نوازش قرار گيرند؛ بنابراين والدين بايد براي اين كار وقت بگذارند، بايد كودك را در بغل بگيرند و او را نوازش كنند؛ البته مدت و ميزان اين نوازش را خود كودك تعيين مي‌كند.
معمولا كودكان در قياس با بزرگسالان احساسات مستقيم و هيجان‌انگيز را بيشتر دوست دارند؛ چيزي كه معمولا باعث عصبانيت والدين مي‌شود. چه روزها و شب‌هايي كه والدين به خاطر بچه‌ها از خستگي احساس بلاتكليفي و نااميدي مي‌كنند و مسلما بعضي وقت‌ها تحمل و صبر كافي ندارند.
البته همه ما مي‌دانيم كه هيچ انساني كامل نيست و والدين هم انسانند و نمي‌توانند كامل باشند و احتمالا خطاهايي مي‌كنند كه بايد سعي كنند خطاهايشان را كاهش دهند. يكي از خطاها تنبيه بي‌دليل فرزندان است؛ البته تا زماني كه دعوا و بگو مگوي والدين با فرزندشان يك مسئله هر روزي نباشد و به كتك‌كاري نينجامد نبايد به آن زياد اهميت داد.
اما نكته بسيار مهمي اينجا هست كه والدين هرگز نبايد آن را فراموش كنند و آن اين است كه اگر كودكي خواست شما در آغوشش بگيريد، به هيچ وجه نبايد به سينه او بزنيد مگر اينكه براي شما غيرممكن باشد ولي تا جاي ممكن حتي اگر در سخت‌ترين شرايط هستيد بايد او را در آغوش بگيريد و مورد نوازش قرار دهيد.
كودكان خصوصا بعد از يك دعوا و تنبيه احتياج دارند كه در آغوش گرفته شوند و دلداري داده شوند. والدين بايد هميشه آماده آشتي باشند حتي اگر مي‌دانند كه حق با آنهاست. كودك خيلي رنج مي‌كشد اگر والدين ساعت‌ها از نوازش او خودداري كنند و حتي با قهر او را به رختخواب بفرستند.
امنيت روحي به اين معني است كه اگر والدين استرس دارند، وقت ندارند و حتي زماني كه با هم اختلاف دارند، كودك‌شان را با آغوش باز بپذيرند و به او نشان دهند كه در هر شرايطي او را دوست دارند.
كودكان به اين محبت بي‌قيد و شرط والدين نياز دارند تا اعتماد به نفس خود را پرورش دهند. كودكي كه اعتماد به نفس قوي دارد ياد مي‌گيرد و مي‌داند كه به هنگام گرفتاري كساني هستند كه به او پناه بدهند، بنابراين او نيازي ندارد كه براي فرار از مشكلات به مواد مخدر پناه ببرد.

2 – كودكان نياز به تشويق و تأييد دارند
امروزه روش‌هاي تعليم و تربيت كاملا نسبت به گذشته تغيير كرده‌اند. در حال حاضر همه متخصصين بر اين عقيده‌اند كه كودكان را نبايد كتك زد و ضمنا تشويق مؤثرتر از تنبيه است. همه ما مي‌دانيم كه فرزندمان به تشويق ما نياز دارد ولي اكثرا ترديد مي‌كنيم و ترجيح مي‌دهيم كه او را مورد انتقاد قرار دهيم. بنابراين سعي كنيد دفعه بعد كمي جلوي خودتان را بگيريد و به جاي انتقاد او را تحسين كنيد.
اين هم درست مثل محبت‌كردن است. نبايد فكر كنيد كه او مي‌داند كه شما دوستش داريد بلكه بايد نشان دهيد و به زبان بياوريد كه شما مي‌بينيد كه او زحمت مي‌كشد و مي‌فهميد كه او تمام سعي خودش را مي‌كند.
نبايد فقط موفقيت فرزندتان را مورد تحسين قرار دهيد بلكه بايد او را به خاطر تلاش و كوششي كه به كار برده هم تشويق و تأييد كنيد.
بسياري از والدين فرزندشان را از ابتدا زيرفشار مي‌گذارند. اين مسلم است كه از همان ابتدا اين كودك ديگري است كه زودتر مي‌نشيند يا راه مي‌افتد و سريع‌تر زبان باز مي‌كند. بايد اعتراف كرد كه جامعه امروز جامعه‌اي است با انتظارات بالا و متاسفانه بعضي از والدين فراموش مي‌كنند كه هر انساني توانايي خاص خودش را دارد و همه مثل هم نيستند.
همه استعدادهاي مشابه ندارند و به همين دليل است كه بعضي از كودكان در همان سال‌هاي اول دبستان خودشان را از نظر روحي كاملا تنها احساس مي‌كنند. مسلم است كه والدين بهترين‌ها را براي فرزندشان مي‌خواهند اما آنها بايد بدانند كه با تحت فشار گذاشتن او به نتيجه بهتر نمي‌رسند.
با توجه به اين نكته است كه بايد مجددا تكرار كنيم كه فرزندان را نبايد فقط براي رسيدن به موفقيت تحسين و تشويق كرد بلكه او را بايد به خاطر زحماتش مورد تشويق و تأييد قرار داد. كودكان به اين تجربه ريشه‌اي نياز دارند كه اطمينان بيابند والدين و ساير بزرگسالان توانايي‌هاي آنها را مي‌شناسند و بدون قيد و شرط آنها را تأييد مي‌كنند.
حتما از خودتان مي‌پرسيد كه تشويق و تأييد چه ارتباطي با پيشگيري از اعتياد دارد، ولي همين تأييد و تشويق‌ها باعث تقويت اعتماد به نفس كودك مي‌شود و همين اعتماد به نفس قوي است كه بزرگ‌ترين مانع در مقابل اعتياد است.

3 – كودكان نياز به بازي آزاد دارند و عادت‌هاي خوشايند
كودكان بايد خودشان تجربه كنند؛ مسلما در سخن آسان است ولي در عمل مشكل. مطمئنا شما مي‌گوييد: خوب اگر او هر كاري كه دوست داشت انجام دهد به خطر مي‌افتد؛ البته اين حرف شما كاملا صحيح است و پاسخ هم اين است كه در جايي كه او در خطر جدي است مي‌توانيد مانعش شويد ولي سعي نكنيد دائم مانع او شويد چون در اين صورت كودك هيچ تجربه‌اي به‌دست نمي‌آورد.
او بايد بدود و زمين بخورد تا درد زمين خوردن را حس كند فقط با تجربه كردن است كه او واقعيت زندگي را حس مي‌كند. كودك در حال بازي است كه موفقيت و عدم‌موفقيت را مي‌شناسد. هيچ‌كس نمي‌تواند تجربه را به كودك منتقل كند؛ نه مادر، نه پدر و نه تلويزيون! به همين دليل است كه شما بايد در هر فرصتي به او آزادي تجربه‌كردن را بدهيد. مطمئن باشيد كه اگر او كمك بخواهد به سراغ شما خواهد آمد.
اما اين غلط و اشتباه محض است كه دائم به او نشان دهيد كه هر كاري يا بازي چگونه درست است، حتي اگر او قوطي بالاي قفسه را مي‌خواهد بگذاريد خودش فكر كند كه چگونه آن را پايين بياورد؟ حداكثر كاري كه شما مي‌كنيد بايد اين باشد كه مثلا قوطي را كمي پايين‌تر بگذاريد كه او با يك صندلي به آن برسد.
والديني كه همه كارهاي فرزندشان را مي‌كنند مانع بزرگ‌شدن او مي‌شوند؛ اين كودكان قرباني محافظت زياد والدين مي‌شوند و در بزرگسالي مشكل مي‌توانند روي پاي خودشان بايستند؛ يعني مستقل و بدون وابستگي زندگي كنند.
برعكس بعضي از والدين هم هستند كه آن‌قدر به فرزندشان آزادي مي‌دهند كه او هيچ مرزي را نمي‌شناسد و مسلما تعجب ندارد كه اين فرزند معتاد شود.
متخصصان اين روش را هم غلط مي‌دانند. بهترين روش ميانه‌روي است وقتي آدم امروزه برنامه اكثر كودكان را نگاه مي‌كند متوجه مي‌شود كه آنها واقعا آزادي ندارند، اكثرا بعد از مدرسه در كلاس‌هاي مختلفي بايد شركت كنند و جاي زيادي براي تجربه شخصي نمي‌ماند. در گذشته والدين كمي به بچه‌ها سخت مي‌گرفتند اما در عوض آنها فرصت زيادي داشتند تا خيلي از چيزها را خودشان تجربه كنند، مثلا مي‌توانستند ساعت‌ها جلوي در خانه با دوستانشان بازي كنند، آنها مخفيگاه‌هاي كودكانه داشتند و حتي رازهاي كودكانه‌اي داشتند كه والدين اكثرا از آنها خبر نداشتند.
اما امروزه اكثر بچه‌ها تحت نظارت كامل هستند. آنها به‌ندرت شانس تجربه فردي مي‌يابند، در حالي كه اين تجربيات كودكانه براي رشد جسمي و رواني صحيح آنها لازم است.
مسلما بايد براي كودكان مرزي تعيين كرد. آزادي آنها در آنجايي تمام مي‌شود كه آزادي ديگري را سلب كنند؛ البته در اين شكي نيست كه براي عدم تجاوز از اين مرز والدين بايد سختگير باشند و شايد برايشان مشكل ايجاد شود ولي آنها نبايد هرگز كوتاه بيايند؛ البته بايد اين تعيين مرز منطقي باشد، مرز بايد غيرمنطقي باعث مقاومت فرزندان مي‌شود. اگر والدين همه چيز را ممنوع كنند روش آنها فايده‌اي ندارد و اين راه به هيچ نتيجه‌اي نمي‌رسد.
قبلا تصور مي‌كردند كه ممنوعيت درست است در حالي كه امروزه معتقدند كه عادات خوب را بايد در خانواده تقويت كرد و براي آنها ارزش گذاشت مثلا اينكه حداقل يك وعده غذا را همگي باهم بخورند، يا به هنگام خواب حتما براي بچه‌هاي كوچك‌تر‌ يك قصه گفته شود و يا آخر هفته همگي كاري دسته جمعي بكنند.
شايد به نظر شما اين چيزها مسائل عادي و كمي خسته‌كننده به نظر بيايند به حدي كه ما معمولا فراموش مي‌كنيم، در حالي كه آزادي تجربه‌كردن و عادت‌هاي خوشايند به كودك امكان تجربه موفقيت را مي‌دهد و تفكر مثبت را در او تقويت مي‌كند. اين عادات به كودك در دوران بعدي زندگي امنيت مي‌دهد و او براي راضي‌شدن نيازي به پناه‌بردن به مواد مخدر احساس نمي‌كند.

4 – كودكان نياز به الگوهاي واقعي دارند
در 3 پيشنهاد قبلي جهت پيشگيري از اعتياد به رشد و پيشرفت روحي و رواني كودكان توجه داشتيم و آن هم به اين دليل بود كه امنيت رواني، محبت و ايمني و همچنين بازي آزاد و عادات خوشايند پيش‌شرط پيشگيري از اعتياد هستند.
حالا بايد در مورد الگوها صحبت كنيم. مسلما الگوها براي كودكان خيلي اهميت دارند كودكان خيلي دقيق بزرگسالان را زير نظر دارند و در بسياري از كارهايي كه انجام مي‌دهند از بزرگسالان الگوبرداري مي‌كنند و ضمنا آنها به خوبي مي‌فهمند بين آن چيزي كه والدين مي‌گويند و آنچه خودشان انجام مي‌دهند تفاوت وجود دارد. مثلا والدين مي‌گويند كه الكل خطرناك است ولي خودشان مي‌نوشند يا در مورد سيگار مي‌گويند چقدر بد است و براي سلامتي ضرر دارد ولي خودشان قادر به ترك آن نيستند. اكثر بزرگسالان در مورد زندگي سالم حرف مي‌زنند ولي با كوچك‌ترين ناراحتي فوري به مسكن‌ها پناه مي‌برند.
والدين نيازي ندارند كه خودشان را فريب دهند كه مثلا عادات مضر خودشان را از كودكان مخفي نگاه دارند زيرا فرزندان‌شان همه چيز را مي‌دانند. پس چه بايد كرد؟ مسلما مي‌توانيد به آنها دروغ بگوييد ولي تا كي و چقدر؟ يا مثلا بگوييد من الكل مي‌نوشم و سيگار هم مي‌كشم ولي معتاد ديگران هستند. مسلما فرزند شما اين را باور نمي‌كند و از همه بدتر اين است كه او هم ممكن است در دام اعتياد بيفتد.
بنابراين تنها راه براي والدين اين است كه خودشان را از اين عادات مضر رهايي دهند. اگر موفق نشديد بهتر است كه به اشتباه خودتان اعتراف كنيد و به جاي اينكه مضرات سيگار را انكار كنيد، واقعيت را بگوييد و اينكه اشتباه كرديد و شما نقطه ضعفي داريد؛ البته در اين شرايط نبايد از فرزندتان زياد انتظار داشته باشيد كه بفهمد، ولي چاره‌اي نداريد.
در هر صورت كودكان نياز به الگو دارند و الگوهايشان هم بايد واقعي باشند زيرا تنها الگوهاي واقعي نشان‌دهنده دنياي حقيقي ماست.
بايد والدين بدانند كه گاهي اعتراف به خطا نشان مي‌دهد كه والدين هم انسان هستند و خطاكار.

5- كودكان نياز به تحرك و تغذيه صحيح دارند
كودكان دوست دارند بازي كنند، بدوند. آنها از اين كارها لذت مي‌برند ولي متاسفانه ما والدين گاهي فراموش مي‌كنيم كه بچه‌ها نياز به تحرك جسمي دارند. آنها بايد آنقدر حركت كنند كه خسته شوند. اما امروزه به علت زندگي آپارتماني كودكان فرصت و امكاني كافي براي حركات جسماني ندارند. آپارتمان‌ها معمولا كوچك هستند و كمتر از گذشته كودكان امكان بازي در كوچه‌ها يا مقابل خانه را دارند، در خيابان‌ها هم كه به علت وجود اتومبيل‌ها خطرناك است، بنابراين تنها جايي كه بچه‌ها مي‌توانند كمي بازي كنند در پارك‌ها است.

باز اينجا حتما سوال مي‌كنيد اين كارها با اعتياد چه ارتباطي دارد؟
براي ارتباط آن را مي‌گوييم: كودكي كه به اندازه كافي تحرك داشته باشد خسته مي‌شود و به خوبي مي‌خوابد و احتياج به داروي خواب‌آور ندارد.
كودكان بايد اين تجربه را بيابند كه سلامتي جسمي با رضايت روحي ارتباط مستقيم دارد. ما نمي‌گوييم كه جسم سالم مانع اعتياد است. ولي بايد اعتراف كنيم كه سلامت جسمي و روحي ارتباط نزديكي به هم دارند.
نكته تصميم‌گيرنده بعدي براي به دست آوردن سلامتي جسمي تغذيه صحيح است. متاسفانه تبليغات در مورد موادغذايي كه كودكان را فريب مي‌دهد.
زياد شده شكلات يا چيپس يا موادمضر ديگر چنان به نمايش گذاشته مي‌شوند كه ما فراموش مي‌كنيم كه اگر كودكي گرسنگي خود را با اين مواد از بين ببرد در حقيقت قدمي در راه آغاز اعتياد برداشته زيرا اعتياد هم ياد گرفتني است.
بنابراين بايد بزرگسالان دقت كنند كه چه موادخوراكي به هنگام گرسنگي به فرزندشان مي‌دهند. چه به او مي‌دهند وقتي مي‌خواهند او را آرام كنند، يا با چه چيزي او را دلداري مي‌دهند. اين عمل والدين بسيار اشتباه است كه مثلا به جاي اينكه بچه را در آغوش بگيرند و نوازش كنند به او يك شكلات مي‌دهند و او را به اين وسيله ساكت مي‌كنند. به اين طريق به فرزندشان ياد مي‌دهند كه براي هرچيزي يك جانشين وجود دارد.
متاسفانه امروزه خيلي از كودكان داروهاي آرام‌بخش يا تقويت‌كننده استفاده مي‌كنند البته اگر از نظر پزشك معالج واجب باشد حرفي نيست. ولي اگر خودسرانه به كودك داده شود بزرگترين خطاست. داروها ممكن است مدتي اثر كنند ولي براي به دست آوردن نتيجه مشابه روز اول بايد مقدار آن را دائم بالا برد و اين خود آغاز اعتياد است.

6- كودكان نياز به دوست و همراه دارند و محيطي كه آنها را بفهمد
كودكان امروز امكاناتي دارند كه نسل گذشته نداشت، تلويزيون، ويديو و بازي‌هاي كامپيوتري جزئي از زندگي آنهاست. درعوض خواهروبرادر داشتن چيز مسلمي نيست. كلا فرم خانواده طي چندسال گذشته خيلي تغيير كرده در گذشته گاهي سه نسل در يك خانه با هم زندگي مي‌كردند به همين دليل معمولا مادربزرگ‌ها و پدربزرگ‌ها از نوه‌ها مراقبت مي‌كردند.
در حالي‌كه امروزه خانواده از پدر و مادر تشكيل شده كه معمولا هر دو شاغل هستند. در نتيجه بسياري از كودكان اكثر مواقع در خانه تنها هستند و هيچ‌كسي را ندارند كه به آنها كمك كند يا با آنها حرف بزند. روش صحيح اين است كه والدين برنامه‌كاري و شخصي خود را با توجه به نيازهاي فرزندشان تنظيم كنند تا هميشه يك نفر در دسترس كودك باشد.
در زندگي مدرن بيشتر وقت كودكان در مهدكودك مي‌گذرد در حال حاضر مهدكودك جاي خانواده بزرگ را گرفته، در آنجاست كه كودك دوست پيدا مي‌كند و ياد مي‌گيرد كه با ديگران چگونه بايد رفتار كند و به هنگام عصبانيت چگونه خودش را كنترل كند.
در مهدكودك فرزند شما با اولين گروه بزرگسالاني آشنا مي‌شود كه براي او وقت مي‌گذارند. به همين دليل بايد بپذيريم كه مهدكودك نقش سازنده‌اي در زندگي‌ كودكان دارد. كودكان احتياج به دوست دارند آنها به افرادي نياز دارند كه هم سن آنها باشند تا بتوانند با هم بازي كنند و ضمنا كودكان به بزرگسالاني نياز دارند كه به آنها بتوانند اعتماد كنند و شايد آنها را الگو قراردهند.
تحقيقات علمي نشان داده بزرگسالي معتمد خارج از اعضاي خانواده كمك روحي قابل توجهي براي كودك است زيرا كودكان به انسان‌هايي نياز دارند كه به آنها اهميت دهند و آنها را بفهمند. كودكان بايد در محيطي بزرگ شوند كه مطمئن باشند بزرگسالان براي آنها ارزش قائلند و به حقوقشان احترام مي‌گذارند.
احساس امنيت و پذيرش محيطي، اثر بسزايي در عدم گرايش كودك در بزرگسالي به سوي موادمخدر دارد.

7- كودكان به تخيلات و هدف نياز دارند
بهترين محافظ در مقابل اعتياد به موادمخدر بالانس روحي و اعتمادبه نفس قوي است. اين باعث مي‌شود كه كودك به صورتي مستقل، واقع بين، انتقادپذير به سن نوجواني و بزرگسالي برسد.
پيشنهاد ما براي يك تربيت مناسب عليه اعتياد در قدم اول ايجاد محيطي احساسي در خانواده است. اگر محيط خانواده محبت‌آميز، دوستانه و مثبت باشد مي‌توان در آن يك برنامه صحيح تربيتي را پياده كرد. اين محيط فرديت كودك را مي‌پذيرد و به او احترام مي‌گذارد و براساس قوانين خشك و غيرقابل انعطاف‌پايه‌گذاري نشده. پايه تربيتي اين محيط خانوادگي براساس تاييد و تشويق گذاشته شده است نه براساس تنبيه.
اين نوع تربيت به كودك آزادي، امنيت روحي و محبت و گرمي خانوادگي مي‌‌دهد. در چنين محيطي والدين هرجايي كه امكان دارد با كمال ميل بله مي‌گويند و وقتي امكانش نيست (محكم نه مي‌گويند) مسلما چنين روشي براي والدين زحمت دارد و سخت‌تر از مراقبت مطلق و مقررات خشك است.
آنطور كه گفتيم بازي آزاد براي كودكان بدون دخالت دائمي والدين در رشد شخصيت آنها اهميت اساسي دارد.
مسلما مواقعي هم لازم است كه كودك را نبايد به حال خود رها كرد مثلا در مقابل تلويزيون، با تلويزيون دنياي بيرون وارد خانواده مي‌شود آن هم نه يك دنياي كامل بلكه آنچه كه فرستنده مايل به انتقال آن است، اكثرا اين برنامه‌ها نمي‌توانند جانشين تفاوت‌ها، تنوعات و تجربيات با ارزش بشوند. در هر صورت بهتر است كه شما تلويزيون را جانشين پرستار كودك‌تان نكنيد. به قول متخصصين نبايد كودكان را مقابل تلويزيون پارك كرد.
تا جايي كه ممكن است، سعي كنيد برنامه‌اي را با فرزندتان انتخاب كنيد و با هم به نگاه كردن آن بپردازيد، حتي مربيان مهدكودك هم بايد به اين نكته توجه كنند كه نبايد كودكان را با تلويزيون به تنهايي رها كنند.
زيرا كودكان وقتي برنامه يا فيلم نگاه مي‌كنند دائم سوال دارند و بايد يك نفر بزرگسال حضور داشته باشد و پاسخ سوالات كودكان را بدهد. همه متخصصان در اين مورد هم عقيده هستند كه تلويزيون هيچ نفعي براي كودكان ندارد بلكه قدرت تخيل آنها را نابود مي‌كند.
بهتر است كه والدين با كودكشان حرف بزنند خصوصا حرف‌هاي جدي، بسياري از كودكان در مورد خدا سوال مي‌كنند و در مورد چگونگي به وجود آمدن دنيا، آنها مايلند بدانند آيا خدايي هست؟ و اگر هست كجاست؟ اين سوالات بستگي به تخيلات كودك دارد و گاهي بزرگسالان مشكل مي‌توانند سوالات كودكان را جواب دهند، ولي جالب اين است كه كودكان پاسخ‌هاي قابل توجهي دارند اگر ما درست گوش كنيم شايد ما هم چيزي از آنها ياد بگيريم.
بنابراين بهتر است تلويزيون را خاموش كنيد و نگذاريد كه فقط تلويزيون دنياي ما را به فرزندانمان نشان دهد. شايد از نظر علمي نشود اين نظريه را ثابت كرد ولي نبايد فراموش كنيد كه كودكان كنجكاوند و نياز دارند دنياي اطرافشان را بشناسند و بفهمند، اين ريشه كنجكاوي بشري است كه بداند دنياي اطرافش چگونه به وجود آمده است؟
بسياري از بزرگسالان گله دارند كه امروزه بچه‌ها اكثرا هدف منطقي ندارند. بنابراين اين والدين هستند كه مي‌توانند ‌ در يافتن هدف به كودك‌شان كمك كنند، براي نشان دادن اين كار بايد خودتان هم با برنامه و هدف‌دار زندگي كنيد و بعد از مدتي بررسي كنيد كه چقدر به هدف‌تان نزديك شديد. به اين ترتيب او ياد مي‌گيرد كه بايد در زندگي با برنامه و هدف زندگي كند، مسلم است كه وقتي زندگي خالي از هدف باشد، شايد فرزند شما هم سعي كند براي پركردن اين جاي خالي به سوي موادمخدر برود.

علائم خطر و نشانه‌هاي احتمالي اعتياد
قبل از اينكه نوجواني معتاد شود، علائم اخطاري نشان مي‌دهد اين علائم اكثرا نشانه مشكلات روحي اوست، مسلما فهميدن و شناخت اين علائم راحت نيست، بنابراين بهتر است كه با مشاهده اولين نشانه دچار ترس و وحشت نشويد. زيرا در صورتي بايد اين علائم را جدي بگيريد كه مرتبا و به مدت طولاني مشاهده شوند.

اين علائم عبارتند از:
- هنگامي كه كودك به نحو واضحي گوشه‌گير باشد.
- وقتي به طور افراطي بترسد.
- وقتي به طور مشخصي تعادل جسمي نداشته باشد و نتواند حواسش را جمع كند.
- وقتي كلا در دنياي تخيلي زندگي كند و از آن بيرون نيايد.
- وقتي با كودكان ديگر بدون دليل خشونت كند و عمدا وسايل را خراب كند، دائم از خودش صدا درآورد و مزاحم ديگران شود، و حاضر به پذيرش حرف‌هاي ديگران نباشد.
- وقتي كه در مدرسه دائم حوصله‌اش سر برود و شكايت كند كه مدرسه براي او خسته‌كننده است و نتواند توجه ديگران را به نظراتش جلب كند.
- وقتي كه سعي نكند شرايط را تغيير دهد و موفق به تغيير اين شرايط نشود.
- وقتي هيچ دوستي نداشته باشد، به خودش اطمينان نداشته باشد و از استقلال داشتن بترسد و قادر به تصميم‌گيري نباشد.
اعتياد يك بيماري است. بيماري است كه در هر خانواده‌اي ممكن است بروز كند. هيچ‌كس صددرصد از آن در امان نيست، ممكن است هر كسي به آن مبتلا شود و اين ممكن است در هر سني اتفاق بيفتد.
آنچه كه مسلم است اگر اين اتفاق افتاد آدم نبايد از معالجه آن خجالت بكشد بلكه بايد هرچه سريع‌تر اقدام كند.

 
 

چرا عاشق می‌شویم؟
روانشناسي چهره!!!

 
   
 
 
     
   
     
     
    ::  تماس با ما  ::  درباره ما  ::  sitemap  ::  آگهي درهموطن  ::
کليهء حقوق متعلق است به روزنامهء هموطن سلام. ۱۳۹۳ - ۱۳۸۳
طراحی و اجرای سايت : شرکت به نگار