 چندي پيش خبري تلخ و دردآور در برخي روزنامهها منتشر شد.خبر جان باختن كودك معلولي كه زنده در آتش سوخت.
مادر مدعي است كه كودك معلولش آسايش را از خانه و خانواده گرفته بوده بنابراين او را به لوله گاز ميبسته است. اين خبر را خبرگزاري مهر منتشر كرده است.
خانه آتش ميگيرد و كودك كه به لوله گاز بسته شده بود در ميان شعلههاي آتش جيغ و داد ميكند، اما كسي به فريادش نميرسد. دخترك زندهزنده در آتش ميسوزد و جان ميدهد و ....
بهراستي اين كودك معصوم قرباني چيست؟ معلوليت خود، بيمهري ناپدري، بيتوجهي و بيمبادلاتي مادر، يا شيطنت بيش از حد ناشي از عوارض معلوليتكه او را براي اطرافيانش غيرقابل تحمل كرده بود؟
نميتوان گفت اين مادر مقصر نيست، اما آيا او تنها مقصر است؟ آيا هيچ يك از نهادهاي دولتي و خصوصي حمايتي، هيچ يك از انجمنها و مؤسسات داعيهدار حقوق معلولان، هيچ يك از دستگاههاي متولي امور معلولان در اين حادثه تقصيري ندارند؟
آيا نبايد حداقل گمان كرد تا زماني كه نظريههايي همچون «تورم زا دانستن معلولان» و در نتيجه «نوعي نگاه دلسوزانه و ترحمآميز رقتبار به اين قشر جامعه» وجود دارد، نبايد لبريزشدن كاسه صبر خانوادهاي چندان عجيب به نظر برسد؟
اين حادثه حتي اگر در پي قصد شوم و قبلي، در قالب جنايتي هولناك هم اتفاق افتاده باشد، باز هم مقصران ديگري هم خواهد داشت.
دكتر سيدهادي معتمدي در گفتوگو با خبرنگار مهر در خصوص مرگ كودك معلول در آتشسوزي در حالي كه قبل از حادثه مادر وي براي كنترل او را به لوله گاز بسته بود، گفته است: آنچه طبق آمار مشخص است هميشه معلولان بيشتر از جامعه عادي مورد آزار و اذيت قرار ميگيرند حتي در صورتي كه رفتار نابهنجار نيز نداشته باشند.
وي افزوده است: اين موضوع فقط مربوط به اين خانواده نيست؛ به هر حال يك درصد از جامعه دچار عقبماندگي ذهني، بيماري رواني و انواع ديگر معلوليت هستند در حاليكه امكانات سازمانهاي حمايتي با توجه به بودجه آنها محدود است و امكان ارائه خدمات به معلولان را ندارند.
مدير كل سابق دفتر آسيبهاي اجتماعي سازمان بهزيستي تاكيد كرده است: به منظور بازتواني مبتني بر جامعه، در بودجه بهزيستي، اعتباري براي نگهداري معلولان در خانوادهها ديده شده است كه چنانچه بودجه كافي به موقع اختصاص داده شود بخشي از مشكلات نگهداري معلولان در خانوادهها كم ميشود.
اين روانپزشك با اشاره به اينكه نگهداري معلول در خانه بسيار مشكل است،ميگويد برخي از خانوادهها مجبورند براي خواباندن و يا ساكت نگهداشتن معلولان به آنان داروي زيادي بدهند كه اين امر نيز مشكلاتي را براي كودك ايجاد ميكند.
وي با اشاره به اينكه وضعيت تامين اجتماعي در قبال معلولان مناسب نيست، ادامه دادهاست: آموزش خانوادهها و ايجاد امكانات مناسب در جامعه در راستاي ارائه خدمات به معلولان، تخصيص اعتبارات لازم و ... از مواردي است كه ميتواند در جهت كمك به معلولان انجام شود.
معتمدي معتقد است:در حال حاضر حتي يك بيمارستان خاص ارائه خدمات توانبخشي در كشور وجود ندارد و يك جاي مخصوص براي توانبخشي معلولان ذهني و جسمي نداريم؛ به همين دليل لازم است دولت در اين راستا اقدامات لازم را انجام دهد.
وي در خصوص كودك آزار محسوب شدن اقدام مادر كودك معلول فوت شده توسط قاضي پرونده،ميافزايد:محدود كردن كودكان از مصاديق كودكآزاري است، بنابراين همه ما به نوعي كودكآزار محسوب ميشويم و به همين دليل بستن كودك به ميله نيز نوعي كودكآزاري بوده،اما مشكل فقط متوجه مادر كودك نيست بلكه ممكن است وي از روي ناچاري اين كار را انجام داده باشد.
به گفته اين عضو هيات علمي دانشكده علوم بهزيستي، قيمت برخي داروهاي كودكان معلول نسبت به سال گذشته 4 برابر شده است و در بسياري از مواقع اين كودكان بيمه نيستند و اين باعث ميشود والدين به كارهاي اينچنيني دست بزنند.
وي گفت: مادر كودك معلول فوت شده در حال حاضر نياز به اين دارد كه تحت پوشش خدمات رواني خوب و مناسبي قرار گيرد. |