 |
توصيه روز |
 |
 |
:: بازار کامپيوتر :: |
 |
|
:: نکته آموزشی :: |
 |
|
|
 |
 |
|
 |
|
|
|
جزييات قتل در جاده جاجرود
|
| | |
 | اميد لب به اعتراف گشود و گفت؛ با همکاري برادرش به نام امير و يکي از دوستانش به نام احمد دست به اين قتل زده است. |  آخرين جلسه بازپرسي از سه نفر که متهم به قتل عمد يک مرد جوان به دليل رابطه نامشروع با همسر وي هستند برگزار و براي آنان و زن ميانسال قرار مجرميت صادر شد.
رسيدگي به اين حادثه روز 21 مهرماه سال گذشته در پي کشف جسد مردي 27 ساله به نام عسگر در يک پرايد سقوط کرده در دره يي در جاجرود آغاز و به دستگيري متهمان منجر شد.
حسين اصغرزاده بازپرس شعبه دوم دادسراي امور جنايي تهران در خصوص اين پرونده گفت؛ در بررسي اوليه، اين حادثه يک سقوط معمولي جلوه کرد اما در بررسي بيشتر صحنه مشخص شد متوفي کفش و جوراب به پا ندارد و در صندلي عقب لاي يک پتو پيچيده شده است که همين امر نشان داد عسگر نمي توانسته در زمان سقوط پشت فرمان نشسته باشد.
وي ادامه داد؛ با تحقيق از خانواده مقتول مشخص شد همسر وي به نام زرين تاج در شب حادثه در منزل خواهر و باجناقش حضور داشته و از شوهرش بي اطلاع بوده است.اصغرزاده در ادامه گفت؛ براي پي بردن به جزييات اين حادثه شروع به انجام يکسري تحقيقات نامحسوس در زندگي خصوصي عسگر کرديم که در اين تحقيقات مشخص شد همسر مقتول با دو مرد يکي به نام اکبر از اقوام همسرش و ديگري به نام اميد برادر يکي از دوستانش ارتباط نامشروع دارد.وي ادامه داد؛ ابتدا اميد دستگير شد و در بازجويي ها به برقراري ارتباط با زرين تاج اعتراف کرد و مدعي شد در به قتل رسيدن عسگر نقشي نداشته است، اکبر نيز در بازجويي ها لب به اعتراف باز نکرد و ادعا کرد به هيچ عنوان با زرين تاج ارتباط نداشته است.
بازپرس شعبه دوم دادسراي امور جنايي تهران اضافه کرد؛ زرين تاج نيز در بازجويي ها مدعي شد از 3 سال قبل در يک باغ در دماوند با اکبر آشنا شده و از همان جا با وي به برقراري ارتباط نامشروع پرداخته اما از نحوه به قتل رسيدن عسگر بي اطلاع است.
در حالي که تحقيقات ادامه داشت بالاخره اميد لب به اعتراف گشود و گفت؛ با همکاري برادرش به نام امير و يکي از دوستانش به نام احمد دست به اين قتل زده است.
جلسه بازپرسي
پس از اين اعترافات پرونده براي طي مراحل قضايي به جريان افتاد و ديروز بازپرس پرونده به اخذ آخرين دفاعيات متهمان پرداخت.
در ابتداي جلسه، اتهام معاونت در قتل عمدي عسگر به امير برادر اميد تفهيم شد که وي اظهار داشت؛ يک هفته قبل از حادثه متوجه شدم زن مورد علاقه اميد يک مزاحم دارد. چند ماهي بود که از دوستي امير با زرين تاج مطلع بودم.
همه خانواده مان او را مي شناختند. او چند بار به خانه ما آمده بود اما هيچ کدام نمي دانستيم که وي متاهل است و سه فرزند دارد. اميد بحث مزاحمت را مطرح کرد.
قرار بود من و اميد با هم براي تاديب فرد مزاحم برويم. من موضوع را با يکي از دوستانمان به نام احمد در ميان گذاشتم و به او گفتم مي خواهيم مزاحم همسر برادرم را بزنيم. زماني که شب حادثه به در منزل احمد رفتم به او گفتم قصد داريم آن فرد مزاحم را بکشيم. احمد ابتدا سکوت کرد ولي بعد گفت به خاطر رفاقتمان قبول مي کند.
ما موضوع را ناموسي مطرح کرديم و براي ساعت 3 بامداد قرار گذاشتيم. احمد با 10 دقيقه تاخير سر قرار آمد و هر سه با موتور احمد به محل زندگي عسگر رفتيم. با کليدهايي که اميد داشت در منزل را باز کرديم و وارد خانه شديم. من سر عسگر را در حالي که وسط پذيرايي خوابيده بود گرفتم، احمد پايش را گرفت و اميد هم دستش را.
سپس عسگر از خواب بيدار شد. با هم درگير شديم. من و اميد چند مشت به گيجگاهش زديم. دست اميد درد گرفت و در اين لحظه شيلنگي که با آن قصد داشتيم عسگر را خفه کنيم، دست مقتول افتاد و با آن چند ضربه به در آپارتمان زد. از ترس آنکه کسي با خبر نشود احمد شيلنگ را گرفت. در همين بين شيلنگ دست اميد افتاد و با کشيدن آن دور گردن عسگر، وي را خفه کرد. بعد جسد را پشت ماشين مقتول قرار داديم و به حوالي جاجرود برديم. سپس هر سه با هم اقدام به هل دادن آن داخل دره يي کرديم. در ادامه جلسه، احمد نيز همين اظهارات را تاييد کرد و اتهام معاونت را پذيرفت. همچنين اميد که متهم به مباشرت در قتل عسگر است، گفت؛ من از طريق خواهرم که در آرايشگاه زرين تاج آموزش مي ديد با او آشنا شدم و ارتباط ما زماني بيشتر شد که به عنوان معلم خصوصي پسرش که اول گفته بود برادرش است، رفت و آمدم به منزلشان زياد شد. او با من درددل مي کرد و من به او هر روز بيشتر علاقه مند مي شدم تا اينکه تصميم به قتل همسرش گرفتم. چندبار که او را به منزلمان بردم به خانواده ام گفتم همسر صيغه يي من است و فرزندي که باردار است به من تعلق دارد. کم کم همسر او را سد راه ارتباطمان احساس کردم و به همين دليل تصميم به قتل او گرفتم. به همان طريقي که برادرم توضيح داد عسگر را به قتل رسانديم. کليد خانه عسگر را من به بهانه برداشتن کتاب از منزل زرين تاج از او گرفته بودم و او هيچ اطلاعي از تصميم من نداشت.
پس از اظهارات اميد، اتهام معاونت در قتل عمدي عسگر از طريق ترغيب و تشويق متهم و تسهيل جنايت براي وي به زرين تاج تفهيم شد که او در بيان آخرين دفاعيات خود، گفت؛ من با اميد از طريق خواهرش آشنا شدم و به او علاقه پيدا کردم. همسرم اخلاق خوبي نداشت. به همين خاطر از حدود 7 سال قبل به ترياک اعتياد پيدا کردم و آشنايي من با اميد سبب درددل کردن من با او شد. من هيچ گاه به اميد نگفتم همسرم را بکشد.
در مورد تنها گذاشتن عسگر در شب حادثه نيز من معمولاً روزهاي تعطيل به خانه اقوام مي رفتم و آن شب نيز شب عيد فطر بود. از طرفي کليد خانه را هر وقت اميد مي خواست به او مي دادم زيرا با پسرم به خانه مي رفت و براي من وسايلي که نياز داشتم به آرايشگاه مي آورد. به خاطر بارداري ام و اينکه به پزشک مراجعه مي کردم، چند روز قبل از حادثه فرصت نشد کليد را از اميد پس بگيرم و از جنايت هم اطلاعي نداشتم. در حال حاضر نگران سرپرستي بچه هايم هستم و تقاضاي بخشش دارم. در ادامه سه متهم ديگر نيز از اولياي دم پرونده تقاضاي بخشش کردند و وکلاي آنها نيز لوايحي جداگانه به بازپرس پرونده تحويل دادند.
در انتهاي اين جلسه بازپرس اصغرزاده با دعوت برادر مقتول به داخل شعبه و مواجهه دادن وي با فرزندان عسگر و زرين تاج، به او پيشنهاد داد براي حفظ مصالح آينده اين سه کودک و جلوگيري از وارد آمدن ظلم مضاعف به فرزندان به واسطه از دست دادن پدر، تلاش خود را براي اخذ رضايت از اولياي دم به کار گيرد تا با حبس زرين تاج، آوارگي و مشکلات بعدي نصيب فرزندان نشود. در انتها نيز بازپرس با صدور قرار مجرميت براي هر چهار نفر، پرونده را براي صدور کيفرخواست به داديار اظهارنظر جنايي ارجاع داد. | | | | | | | | |
|
 |
تحليل |
 |
 |
:: اقتصادی :: |
 |
|
:: فناوری اطلاعات :: |
 |
|
:: روی خط جوانی :: |
 |
|
:: ورزش :: |
 |
|
:: فرهنگ و هنر :: |
 |
|
:: حوادث :: |
 |
|
|
 |
 |
|
 |
|
|