 |
توصيه روز |
 |
 |
:: بازار کامپيوتر :: |
 |
|
:: نکته آموزشی :: |
 |
|
|
 |
 |
|
 |
|
|
|
ساعت بی بند ، قاتل پزشک را رسوا کرد
|
| | |
 | اندام دکتر را در پنج کیسه ریختم و وقتی آفتاب طلوع کرد سه کیسه اول را در سه نوبت با موتور به بیرون از شهر بردم... |  مرد جوانی که وسوسه دزدیدن اموال یک پزشک غرب استان تهران به جانش افتاده بود با طرح دوستی ، او را کشت.
رییس پلیس «نظر آباد» ساوجبلاغ ، روز چهارشنبه اظهار داشت : روز چهارم تیر 1387زنی با مرکز فوریت های پلیسی 110 تماس گرفت و گفت شوهرش «علی – ص» که پزشک است چهار روز پیش برای رفتن به مطب خود در خیابان اشرفی اصفهانی این شهرستان از خانه خارج شد و دیگر برنگشت.
سرهنگ «بیرانوند» تصریح کرد : ماموران با حضور در مطب دکتر متوجه بوی تعفن شدند و به بازرسی پرداختند.سپس آنان داخل یکی از کمد ها با دو کیسه مشکی پلاستیک رو به رو شدند و وقتی آنها را باز کردند اندام بریده شده (یک پا ، شکم و سرسینه ) علی را دیدند.طبق اعلام کارشناسان پزشکی قانونی نزدیک به 48 ساعت از قتل و مثله شدن جنازه گذشته بود.
این مقام ناجا ، ادامه داد: به دنبال جست و جو در کنار وسایل به هم ریخته مطب ، یک ساعت مچی که بندش کنده شده بود پیدا و مشخص شد که مال سرایدار ساختمان است.بلافاصله با هماهنگی مرجع قضایی ، سرایدار به نام «اکبر – ع» که چمدان خود را بسته بود تا فرار کند دستگیر شد.
رییس پلیس «نظر آباد» توضیح داد: اکبر ، ابتدا منکر کشتن دکتر شد و گفت «دو روز پیش وارد مطب دکتر شدم و جسدش را که دیدم شوکه شدم.بعد برای اینکه قتل به گردن من نیفتد تصمیم گرفتم آن را مثله و در چندین نوبت از ساختمان خارج کنم.
«بیرانوند» خاطر نشان ساخت ، سرایدار که به خوبی می دانست هیچ راهی برای گریز از قانون ندارد سرانجام لب به بیان حقیقت گشود و جریان جنایت را این گونه تعریف کرد: یکم تیر امسال به اتفاق دکتر سرگرم تماشای فوتبال از تلویزیون بودیم که پس از پایان بازی ، او برای استراحت به اتاق خودش رفت.من هم که کلید تمامی اتاق های مطب را داشتم همان شب تصمیم گرفتم در اولین فرصت پس از به خواب رفتن دکتر وسایل قیمتی داخل کشوها و کمد را بدزدم.
بنابراین ساعت 6:30 دقیقه صبح وارد مطب شدم و زمانی که دیدم دکتر در همان اتاقی خوابیده که من تصمیم داشتم اموال قیمتی را بدزدم با یک چوب دستی بزرگ به سرش کوبیدم.پس از کشتن دکتر ، درهای مطب را قفل کردم ، خارج شدم و تا دو روزبه آنجا نرفتم.روز سوم برای بررسی اوضاع به مطب رفتم که متوجه بوی تعفن شدم و به خاطر ترس از لو رفتن ، تصمیم گرفتم جنازه را در یک جای مناسب خاک کنم یا آتش بزنم.خیلی ترسیده بودم و برای بیرون بردن جنازه ، چاره ای جز قطعه قطعه کردن آن نداشتم! من به خاطر وحشتی که برای مثله کردن داشتم مواد مخدر استفاده کردم.
اکبر ، اضافه کرد: اندام دکتر را در پنج کیسه ریختم و وقتی آفتاب طلوع کرد سه کیسه اول را در سه نوبت با موتور به بیرون از شهر بردم. کیسه اول را داخل قنات آب ، کیسه دوم را در اطراف روستای حسن اباد (بخش تنکمان ) و کیسه سوم را در جاده خاکی روستای رضا آباد انداختم.چون اطراف ساختمان شلوغ بود و همچنان ترس لو رفتن را داشتم دو کیسه باقی مانده را شب به بیرون انتقال دادم و برای این که آثار جرم را از بین ببرم اواسط همان روز آلت قتل ، رخت خوابی که دکتر روی آن خوابیده بود و لباس های خود را به بیابان های اطراف محله سیدجمال الدین و رسالت بردم و آتش زدم.
سرانجام هنگامی که تصمیم داشتم دو کیسه باقی مانده را به بیرون از مطب ببرم دستگیر شدم .
فرمانده پلیس نظرآباد گفت : ماموران با توجه به اظهارات متهم به مکان های مورد اشاره قاتل رفتند و سه کیسه حاوی اعضای بدن دکتر نگون بخت را پیدا کردند. | | | | | | | | |
|
 |
تحليل |
 |
 |
:: اقتصادی :: |
 |
|
:: فناوری اطلاعات :: |
 |
|
:: روی خط جوانی :: |
 |
|
:: ورزش :: |
 |
|
:: فرهنگ و هنر :: |
 |
|
:: حوادث :: |
 |
|
|
 |
 |
|
 |
|
|