 |
توصيه روز |
 |
 |
| :: بازار کامپيوتر :: |
 |
|
| :: نکته آموزشی :: |
|
|
|
 |
 |
|
 |
|
|
|
|
|
ایسکانیوز , شنبه 29 تير 1387 |
|
 من در دفاع از حیثیتم ، شریکم را کشتم
|
| | | |
 | مردی که به جرم کشتن شریکش بازداشت شده است امروز در دادگاه کیفری محاکمه شد.
|  مردی که به جرم کشتن شریکش بازداشت شده است امروز در شعبه 71دادگاه کیفری تهران محاکمه شد.
در نشست رسیدگی به این پرونده که روز شنبه به ریاست قاضی «نورا... عزیزمحمدی» و با حضور چهار مستشار برگزار شد ابتدا نمانیده دادستان به تشریح کیفرخواست پرداخت.
«محمد رضا حیدری» اظهار داشت : علی اکبر ، مجتبی و عبدا... که 23 تا 25 ساله هستند متهمند پاییز 1384مرد جوانی به نام قاسم را در ورامین کشتند و جنازه اش را دفن کردند.اکنون با توجه به مدرک های موجود در پرونده برایشان اشد مجازات (قصاص نفس) خواهانم.
سپس پدر و مادر داغدار در جایگاه ویژه قرار گرفتند و برای عاملان جنایت حکم مرگ خواستند.
وقتی اکرم (همسر علی اکبر) به عنوان مطلع رو به روی پنج قاضی ایستاد گفت: قاسم سالها بود که شوهرم را می شناخت و به خانه ما رفت و آمد داشت.او یک روز به بهانه جور کردن مقدمات وام دو میلیون تومانی به سراغ ما آمد و یکی از عکس های مرا از آلبوم دزدید.از آن روز به بعد قاسم مدام تهدیدم می کرد تا به خواسته های شیطانی اش جواب مثبت بدهم.
زن جوان ادامه داد: بار آخر «قاسم» زمانی که همراه دو نفر از دوستانش به خانه ما آمد و نقشه شومش را اجرا کرد صبرم تمام شد و ماجرا را به شوهمر گفتم که ...
*قاضی: دوستان قاسم را می شناسی؟
*اکرم: نه ، آنها را ندیده بودم.
*قاضی: چرا زودتر شوهرت را در جریان نگذاشتی؟
*اکرم: می ترسیدم.
نوبت علی اکبر که رسید ، جنایت را گردن گرفت و توضیح داد: وقتی اکرم ماجرای دزدیدن عکس را برایم تعریف کرد عصبانی شدم ، پیش قاسم رفتم و یک سیلی به صورتش زدم. او راهش را کشید و رفت تا اینکه پس از چند ماه به خانه ما آمد و عذرخواهی کرد.قاسم می گفت اشتباه کرده و می خواهد جبران کند.بعد خواست در مغازه تعویض روغنی شریکش شوم و من هم پذیرفتم.
مجرم 25 ساله اضافه کرد: چند روز بعد که از اکرم شنیدم قاسم ، باز به خانه ام رفته است تصمیم به کشتن او گرفتم.همان موقع ماجرا را با برادرزاده ام «مجتبی» و دوستش «عبدا...» در میان گذاشتم و به کمک آنها یک گودال در بیابان کندیم .
برای ساعت 12 با قاسم قرار گذاشتیم اما «مجتبی» و «عبدا...» دیرکردند و من مجبور شدم خودم دست به کار شوم.
من در دفاع از حیثیتم ، شریکم را با چاقو کشتم و نیم ساعت بعد که همدستانم سر رسیدند جنازه را داخل گودال گذاشتیم و روی آن اسید ریخیتم تا شناسایی نشود.
قاضی پرسید: در بازجویی های مقدماتی گفته بودی خودت با میله آهنی به سر قربانی زدی و همدستانت با به او چاقو زدند ، حالا حرف هایت را انکار می کنی؟
*مجرم: تحت فشار اعتراف کرده بودم.قسم می خورم «مجتبی» و «عبدا...» در جنایت نقشی نداشتند.
*قاضی: جنایت چه روزی بود؟
*مجرم: گمان کنم 11 مهر 1384.
*قاضی: پزشکی قانونی ، زمان مرگ را شش ماه پیش از کشف جنازه اعلام کرده است.
*مجرم: شاید جنازه به خاطر پاشیدن اسید ، پوسیده باشد.
همچنین مجتبی به دفاع از خود پرداخت و منکر آدمکشی شد:«وقتی علی اکبر نقشه اش را با من در میان گذاشت قبول کردم که کمکش کنم و قرار شد ساعت 12 روز مقرر به بیابان بروم اما خودش زودتر رفت و کار را تمام کرد.
*قاضی: در بازجویی ها گفته بودی با چاقو به پشت قربانی زدی ؛ قبول داری؟
*متهم:نه ، تحت فشار اعتراف کرده بودم.
عبدا... 23 ساله نیز خود را بی گناه نامید:«باور کنید من فقط در کندن گودال دست داشتم.
در پایان این نشست ، رییس و چهار مستشار دادگاه کیفری وارد شور شدند تا به انشای رای بپردازند. | | | | | | | | | | |
|
|
تحليل |
|
|
| :: اقتصادی :: |
|
|
| :: فناوری اطلاعات :: |
|
|
| :: روی خط جوانی :: |
|
|
| :: ورزش :: |
|
|
| :: فرهنگ و هنر :: |
|
|
| :: حوادث :: |
|
|
|
|
|
|
|
|
|
