 |
توصيه روز |
 |
 |
:: بازار کامپيوتر :: |
 |
|
:: نکته آموزشی :: |
 |
|
|
 |
 |
|
 |
|
|
|
دوئل خونين دو برادر با مرد طلبکار
|
| | |
 | اولين جلسه محاکمه پسري که مدعي است در دفاع از برادرش مرتکب قتل شده در شعبه 71 دادگاه کيفري استان تهران برگزار شد. | اولين جلسه محاکمه پسري که مدعي است در دفاع از برادرش مرتکب قتل شده در شعبه 71 دادگاه کيفري استان تهران برگزار شد.
در ابتداي جلسه محاکمه نماينده دادستان به توضيح کيفرخواست پرداخت و گفت؛ 17 مهرماه سال 85 به ماموران پليس استان کرج خبر رسيد پسر جواني به نام مجتبي با ضربه چاقو در منطقه قزل حصار به قتل رسيده است. پس از حضور پليس در محل و انجام تحقيقات مشخص شد ضارب جواني به نام محسن است که پس از وارد کردن ضربه چاقو متواري شده است.
وي افزود؛ ماموران در تحقيقات خود پس از دو ماه موفق شدند محسن را در نوشهر دستگير کنند. پسر جوان به قتل مجتبي اعتراف کرد و گفت براي حمايت از برادرش مجبور به کشتن مجتبي شده است. اعترافات محسن از نظر دادسرا مصداق دفاع مشروع نيست و به عنوان نماينده دادستان تقاضاي صدور حکم قانوني را دارم.در ادامه جلسه دادگاه پدر و مادر مقتول به عنوان اولياي دم در جايگاه حضور يافتند و تقاضاي صدور حکم قصاص کردند.
در ادامه متهم به دفاع از خود پرداخت و گفت؛ قبول دارم که مجتبي با ضربه چاقوي من به قتل رسيده است ولي او را به عمد نکشتم و در دفاع از خودم و برادرم مجبور به اين کار شدم. اختلاف ما با مجتبي به مدت ها قبل برمي گشت.
مجتبي مبلغي پول از ما طلب داشت و چون نتوانسته بوديم آن را فراهم کنيم ناراحت بود. مجتبي چندين بار مقابل مغازه ما آمد و پولش را خواست. برادرم به او گفت کمي زمان بده، پولت را آماده مي کنيم اما مجتبي رفتار تحقيرآميزي با ما داشت. روز حادثه پسربچه يي مقابل مغازه ما آمد و با لحني توهين آميز گفت؛ چرا پول مجتبي را نمي دهيد. من از رفتار مجتبي ناراحت شدم.
او پسربچه يي را مقابل مغازه فرستاده بود تا ما را تحقير کند. ما به مجتبي اعتراض کرديم و وي پيشنهاد داد در جاده قزل حصار با هم دعوا کنيم.متهم ادامه داد؛ سر قرار حاضر شديم. من چاقو و کابل داشتم، مجتبي هم با خود شمشير آورده بود. او با شمشير به برادرم حمله کرد و من براي اينکه جلوي ضربات او را بگيرم با کابل چند ضربه به وي زدم. مجتبي به سمت من برگشت و شمشير را به سمتم گرفت و در حالي که قصد داشت به من ضربه بزند با چاقو او را زدم و مجتبي روي زمين افتاد. بعد از آن من فرار کردم و نمي دانم بر سر شمشير چه آمد.
پس از دفاعيات متهم برادر وي به عنوان شاهد در برابر قضات قرار گرفت و گفت؛ بعد از ضربه خوردن مقتول و فرار محسن من شمشير را برداشتم و در کيسه يي قرار دادم و به خانه بردم. بعد از اينکه پليس در محل حاضر شد ماموران در مورد علت حادثه و چگونگي رخ دادن آن چيزي نپرسيدند، به همين دليل من اجازه ندادم آن را تحويل دهند و به پدرم گفتم بگويد شمشير وجود ندارد.وي ادامه داد؛ شمشير در حال حاضر در پشت بام خانه ماست و آثار خون من و محسن هم روي آن وجود دارد و من مي توانم آن را به دادگاه تحويل دهم.
هنگامي که نوبت به وکيل مدافع متهم رسيد، وي خطاب به قضات گفت؛ ما شمشير را به دادگاه تحويل خواهيم داد اما متاسفانه در مرحله دادسرا نواقصي در پرونده وجود داشته که کار را دشوار کرده. به عنوان نمونه از مقتول اثر انگشت گرفته نشده است و نمي توان آن را با اثرانگشت روي شمشير مطابقت داد. اما مدرکي وجود دارد که نشان مي دهد مقتول آغازگر دعوا بوده است.
ما 7 شاهد داريم که حاضر هستند در اين خصوص شهادت دهند و اگر هيات قضات ادامه رسيدگي را به جلسه آينده موکول کنند شاهدان را به دادگاه خواهيم آورد.با توجه به درخواست وکيل مدافع متهم هيات قضات ادامه رسيدگي به پرونده را به جلسه آينده موکول کردند. | | | | | | | | |
|
 |
تحليل |
 |
 |
:: اقتصادی :: |
 |
|
:: فناوری اطلاعات :: |
 |
|
:: روی خط جوانی :: |
 |
|
:: ورزش :: |
 |
|
:: فرهنگ و هنر :: |
 |
|
:: حوادث :: |
 |
|
|
 |
 |
|
 |
|
|