چهارشنبه 7 آذر 1403

 
 
     
 
     
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
آگهي درهموطن 
اخبار در موبايل 
آرشيو روزنامه 
تماس با ما 

اخبار داخلی روی خط جوانی استرس‌هاي كوچك آرزوهاي بزرگ...

 
 

سه شنبه 7 آبان 1387

استرس‌هاي كوچك آرزوهاي بزرگ...

 
 

استرس‌هاي كوچك (مينور) به واسطه مشكلات كوچكي ايجاد مي‌شوند كه تا حدودي غيرقابل پيش بيني هستند...

تمام مردم به‌طور روزمره با حجم متفاوتي از استرس روبه‌رو هستند.
گاهي شدت اين استرس‌ها به‌گونه‌اي است كه فكر و ذهن و توان فرد را به‌خود مشغول مي‌كند و به‌عبارت ساده‌تر به دغدغه‌اي دائمي براي فرد تبديل مي‌شود. نمونه‌هاي اين قبيل استرس‌ها فراوان هستند؛ نگراني براي مشكلات مالي و اقتصادي، دلشوره براي فرزندان، استرس براي مصاديقي كه امنيت خانوادگي را به خطر مي‌اندازد، اضطراب براي مشكلات كلان اجتماعي و... . هجوم چنين مشكلاتي براي هر كسي دغدغه و مشغوليت فكري شديدي ايجاد مي‌كند و شايد باعث ايجاد اختلال در فعاليت‌هاي روزمره فرد شود. طبعا مقاومت افراد هم دربرابر چنين مشكلاتي متفاوت است. برخي با توانايي تحسين برانگيزي با آنها روبه‌رو مي‌شوند اما بسياري تاب مقاومت ندارند و زود مقهور مشكلات مي‌شوند.
اما نوع ديگري از استرس وجود دارد كه تقريبا ديده نمي‌شود و بسياري اصلا متوجه وجود آنها نمي‌شوند، ولي وجود دارد و مي‌توان گفت نقش بسيار مهمي در تشديد استرس كلي جامعه بازي مي‌كند؛ چيزي كه در اين مقاله از آنها با عنوان استرس‌هاي كوچك نام برده مي‌شود.
مي‌توان گفت استرس‌هاي كوچك (مينور) به واسطه مشكلات كوچكي ايجاد مي‌شوند كه تا حدودي غيرقابل پيش بيني هستند و گرچه اغلب خيلي زود حل و فصل شده و حتي به سرعت از ذهن پاك مي‌شوند اما اعصاب خردكن هستند و تأثيري نامطلوب روي ذهن و روح به‌صورت نامحسوس باقي مي‌گذارند. مثال‌هاي زيادي در اين زمينه وجود دارد كه در ادامه به آنها خواهيم پرداخت اما در اينجا بايد اشاره كنيم كه استرس مثل بسياري مشكلات مخرب ذهني، اثر تجمعي دارد و هر چه قدر بيشتر شود روي هم جمع شده و تأثير شديدتري اعمال خواهد كرد.
اين استرس‌هاي كوچك و درگيري ذهني ناشي از آنها مي‌تواند آنقدر زياد شود كه توان فرد را براي مقابله با استرس‌هاي بزرگتر به‌شدت كاهش دهد. در واقع فرد چنان به لحاظ ذهني و جسمي با اين استرس‌هاي كوچك اما مداوم فرسوده شده كه ديگر تواني براي مقابله و حل مشكلات بزرگتر ندارد. در چنين شرايطي ممكن است اين‌طور به‌نظر برسد كه با آدمي ضعيف طرف هستيم ولي شايد حقيقت چيز ديگري باشد.
به نظر مي‌رسد اين استرس‌هاي كوچك بيشترين حجم استرس موجود در جامعه را تشكيل مي‌دهند و شايد اگر امكان كاهش اين استرس‌ها وجود داشت هر فردي مي‌توانست با قدرت بيشتري با استرس‌هاي كلان‌تر روبه‌رو شود.

سوهان‌هاي عصبي
از صبح كه از خانه بيرون مي‌آييم با مشكلات اعصاب خردكني روبه‌رو مي‌شويم كه معمولا زود هم آنها را فراموش مي‌كنيم ولي اين مشكلات تأثير عصبي نامطلوب خود را روي ذهن ما گذاشته‌اند.
اولين نمونه‌اي كه مي‌توان نام برد و همه هم آن‌را تجربه كرده‌اند مربوط به وقتي است كه مي‌خواهيد جايي ثبت نام كنيد يا از جايي تسويه حساب بگيريد. معمولا در اين شرايط از شما تعدادي مدرك مي‌خواهند. اگر گذارتان به چنين مكانهايي افتاده باشد ديده‌ايد كه اغلب مدارك مورد نياز را فهرست وار نوشته‌اند و در جايي در معرض ديد گذاشته‌اند. طبعا شما مي‌رويد و مدارك را طبق آنچه گفته شده تهيه مي‌كنيد.
اما وقتي براي انجام مراحل اداري مراجعه مي‌كنيد كارمند محترم از شما مدرك عجيب و غريبي در مايه‌هاي كپي شناسنامه پسرعمويتان را مي‌خواهد(!) كه البته در فهرست مذكور اثري از آن ديده نمي‌شود. شما 2 راه بيشتر نداريد. يا مثل اغلب مردم فقط دندان‌هايتان را از شدت عصبانيت روي هم بفشاريد و در حالي‌كه به زمين و زمان بد و بيراه مي‌گوييد و به خاطر وقت از دست رفته‌تان ناراحت هستيد برويد و بعد از تهيه كپي شناسنامه پسرعمويتان! روز ديگري دوباره بياييد به اين اميد كه كارتان بدون حرف و حديث راه بيفتد.
اما اگر اهل دعوا و مرافعه باشيد ممكن است كارمند مورد نظر را بازخواست كنيد كه طبق كدام بخشنامه و دستور اداري از شما چنين مدركي مي‌خواهد.
اگر چنين بخشنامه‌اي وجود ندارد چرا سر خود چنين مدركي مي‌خواهد و اگر وجود دارد چرا در معرض ديد نيست... و خلاصه اين قصه سر درازي پيدا مي‌كند كه گرچه امكان دارد با شكايت به رؤساي اداره، كارتان راه بيفتد اما قطعا مثل مورد اول اعصابتان به‌شدت خرد خواهد شد. البته به هرحال كارتان در نهايت راه مي‌افتد.
راه حل پيشنهادي ما اين است كه چندان به آن چيزي كه مي‌بينيد اعتماد نكنيد و اگر دوست نداريد وقتتان تلف شود قبل از مراجعه تمام مدارك مورد نياز بر حسب آنچه خودتان فكر مي‌كنيد ممكن است مورد نياز باشد، حتي كپي شناسنامه همسايه‌ها و فك و فاميل را به همراه داشته باشيد و اميدوار باشيد كه مشكلي پيش نمي آيد.
اما‌ اي كاش كارمندان محترم برخي ادارات دولتي و خصوصي مطابق بخشنامه‌ها عمل كنند و براي از سر باز كردن ارباب‌رجوع مدارك فضايي و افسانه‌اي طلب نكنند.
دومين مشكل شايعي كه مي‌تواند باعث استرس شود بحث شيرين حمل‌ونقل است. بدون شك رانندگان تاكسي يكي از عجيب‌ترين اصناف كشور ما هستند كه فكر نمي‌كنم كسي درست فهميده باشد كه اين افراد دقيقا بر چه مبنايي از مسافران كرايه مي‌گيرند. حتما برايتان پيش‌آمده كه سوار تاكسي خطي شويد. معمولا روي شيشه جلو كرايه آن خط نوشته شده است، اما وقتي مي‌خواهيد پياده شويد گاهي پيش مي‌آيد كه راننده 25 يا 50 تومان بيشتر از آن كرايه‌اي كه روي شيشه نصب شده از شما طلب مي‌كند.
علت معلوم نيست، اگر هم با راننده جر و بحث كنيد فايده‌اي ندارد و او مثل ساير همكاران خود در آن مسير دلايل بسيار محكمي از قبيل بنزين، لاستيك، گراني و... را پيش مي‌كشد و آخر سر مي‌گويد آخه 25 تومن هم شد پول! اما خوب دادن پول زور كار سختي است. دادن يا ندادن اين پول در هر 2 صورت اعصاب خردكن است. تكليف مسافربرهاي شخصي كه معلوم است. (راستش راه حلي نمي‌توان براي اين مشكل پيشنهاد كرد. اميدوارم كه فقط اعصابتان كمتر خرد شود!)
سومين مشكل شايعي كه مي‌توان به آن اشاره كرد بي‌قيدي بسياري از مردم در قبال جاي پارك خودرو است. در مراكز خريد شلوغ بسياري از مردم متأسفانه خودروي خود را در محل رفت‌وآمد يا دور زدن ساير خودرو‌ها پارك مي‌كنند، يا اينكه جلوي در پاركينگ پارك مي‌كنند و يا اينكه وقتي با بدبختي جاي پارك پيدا كرديد و منتظريد خودروي قبلي به‌طور كامل از محل خود خارج شود يك‌ مرتبه ‌خودروي ديگري با پر رويي مي‌آيد و آنجا پارك مي‌كند و حتي به ريش شما هم مي‌خندد، يا اينكه خودرويي مي‌آيد و طوري پارك مي‌كند كه شما نمي‌توانيد از پارك بيرون بياييد و...، در اين يك مورد كه واقعاً هيچ راه منطقي وجود ندارد، يا بايد عصبانيت خود را كنترل كنيد و مثل يك جنتلمن رفتار كنيد كه آن‌وقت تا مدتي بايد مراقب فشار خونتان باشيد، اگر هم بخواهيد دعوا راه بيندازيد، مطمئنا وضع بهتر نمي‌شود و حتي در بهترين حالت هم باز اعصابتان براي مدت زيادي به هم خواهيد ريخت. راه حل فقط خواهش از مردم است كه لطفا كمي، فقط كمي مراعات ديگران را بكنيد.

دارويي به نام مدارا
نتيجه طبيعي چنين رفتارهايي تشديد استرس فردي است. فردي كه دچار چنين استرس‌هاي متعدد اما كوچك مي‌شود به‌طور طبيعي بداخلاق و كم طاقت خواهد شد و البته احتمالا خودش هم نمي‌داند كه چرا تا اين حد ناراحت و بدقلق شده است. جمع شدن اين استرس‌هاي كوچك اما زياد بالاخره كاسه صبر هر كسي را لبريز مي‌كند و ممكن ‌است او نسبت به يك اتفاق خيلي ساده واكنشي انفجاري و دور از تصور از خود نشان دهد يا اينكه در مقابل بروز يك مشكل ساده خيلي راحت از پاي درآيد.
دليل اصلي چنين اتفاقاتي مي‌تواند به جاي كم طاقت بودن فرد، تمام شدن ظرفيت او در برابر استرس‌هاي متعدد و كوچكي باشد كه در بالا فقط به 3 مورد از آنها اشاره شد. مهم‌ترين راه كاهش اين قبيل استرس‌ها تلاش خود ماست. اگر هر كسي فقط كمي مسئوليت‌پذير باشد اين مشكلات تا حد فوق‌العاده‌اي كمتر خواهد شد.

 
 

چقدر به اهميت رنگ‌ها در شكل‌بخشي به افكارمان آگاهيم؟
افراد داراي روحيات مثبت زود باور ترند...
فال شما در روز دوشنبه ششم آبان ماه!!!

 
   
 
 
     
   
     
     
    ::  تماس با ما  ::  درباره ما  ::  sitemap  ::  آگهي درهموطن  ::
کليهء حقوق متعلق است به روزنامهء هموطن سلام. ۱۳۹۳ - ۱۳۸۳
طراحی و اجرای سايت : شرکت به نگار