|
توصيه روز |
|
|
:: بازار کامپيوتر :: |
|
|
:: نکته آموزشی :: |
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
اعدام زن جوان ایستگاه آخر قتل مرد موادفروش |
| | |
|
3 سال حبس و قصاص با چوبه دار عاقبت زن شیشه ای است که یک مرد را برای به سرقت موادمخدر با نانچیکو به قتل رسانده است.
| هموطن آنلاین _
3 سال حبس و قصاص با چوبه دار عاقبت زن شیشه ای است که یک مرد را برای به سرقت موادمخدر با نانچیکو به قتل رسانده است.
داستان این جنایت شامگاه ششم اسفند ماه سال 89 با گزارش کشف یک جسد در خیابان درودیان به ماموران کلانتری 110 شهدا آغاز شد.برادر مردی 50 ساله به اسم جمشید که گمان میرفت به قتل رسیده باشد به ماموران گفت:«پس از تماس خانواده برادرم در مورد اینکه او به خانه نیامده است به خانه پدری مان رفتم چون فکر میکردم ممکن است برادرم آنجا باشد.وقتی رسیدم با جنازه برادرم در حالی که دست و پایش بسته بود رو بهرو شدم.»در آغاز تحقیقات مشخص شد جمشید خانه پدری اش را به مکانی برای خرید و فروش شیشه تبدیل کرده بود.
اظهارات همسایههای جمشید نشان از آن داشت که قبل از وقوع حادثه دو نفر از کسانی که از مشتریان او بودند به خانه او رفته و پس از مدتی با عجله خانه را ترک کرده اند.به گفته همسایههای جمشید، پسری 25 ساله به نام ابوالفضل به همراه زنی به نام مهناز به خانه جمشید رفته بودند و پس از خارج شدن از خانه قصد داشتند با موتور سیکلت جمشید از آنجا بروند اما چون موتور خراب بود آن را همانجا رها کرده و سراسیمه آنجا را ترک کردند.
با شناسایی ابوالفضل و مهناز مشخص شد که هر دوی آنها شیشه مصرف میکنند و در همسایگی هم در خیابان 17 شهریور زندگی میکنند.حضور ماموران در محل زندگی آنها بی فایده بود چون هر دوی آنها محل زندگی خود را پس از وقوع قتل ترک کرده و متواری شده بودند.از آنجایی که ثابت شده بود متهمان فراری معتاد به شیشه و سابقه دار بودند گمان میرفت که ممکن است برای تهیه مواد دست به سرقت بزنند.از این رو تصویر آنها به تمامیمراکز انتظامیسطح کشور به ویژه کلانتریها و پایگاههای پلیس آگاهی تهران بزرگ مخابره شد.
تحقیقات ادامه داشت تا اینکه کارآگاهان اداره دهم دریافتند ابوالفضل به اتهام «سرقت» و «خرید فروش موادمخدر» دستگیر و روانه زندان شده است که با انجام هماهنگیهای قضایی، متهم به اداره دهم پلیس آگاهی تهران بزرگ انتقال داده شد.زمانی که ابوالفضل در اداره آگاهی حاضر شد با اعتراف به قتل جمشید مهناز را عامل اصلی قتل معرفی کرد.با دستگیر شدن مهناز او نیز در اعترافاتش با تایید گفتههای ابوالفضل و بیان اینکه برادرش هم در این قتل دست داشته است به کارآگاهان گفت:«با کمک ابوالفضل دست و پای مقتول را بستیم.بعد من یک نانچیکو را دور گردن مقتول بستم و آن قدر فشار دادم تا عاقبت جان داد و مرد.» با اعترافات متهمان بازپرس دادسرای جنایی برای آنها به اتهام مباشرت در قتل قرار مجرمیت صادر کرد که با تایید قرار مجرمیت و صدور کیفرخواست پرونده برای محاکمه به شعبه 71 دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد.
صبح دیروز به این پرونده در جلسه ای به ریاست قاضی عزیزمحمدی و 4 قاضی مستشار رسیدگی شد.در کیفر خواست قرائت شده از سوی نماینده دادستان عنوان شده بود «متهم ردیف اول پرونده زهرا 31 ساله معروف به مهناز دارای سوابق کیفری متهم به مباشرت در قتل جمشید و سرقت مقرون به آزار است.متهم ردیف دوم ابوالفضل 26 ساله متهم است به معاونت در قتل جمشید،مشارکت در سرقت و ایراد شرب و جرح مقتول متهم ردیف سوم پرونده نیز محمدرضا 24 ساله متهم به معاونت در قتل و مشارکت در سرقت است که برای تمامیمتهمان تقاضای مجازات قانونی دارم.» پس از قرائت کیفر خواست همسر و دختر جمشید به عنوان اولیای دم در جایگاه حاضر شدند و تقاضای قصاص کردند.
سپس قاضی عزیزمحمدی با تفهیم اتهام به مهناز از او خواست در جایگاه حاضر شود و از خودش دفاع کند.مهناز نیز در دفاع از خودش گفت:«قبول دارم مقتول را کشته ام اما از قبل نمیخواستم این کار را بکنم.من با خواهر ابوالفضل دوست بودم و در واقع به خاطر مصرف شیشه با ابوالفضل رابطه پیدا کردم.آن روز ما به مواد احتیاج داشتیم اما پولی نداشتیم.من مقتول را نمیشناختم و تا قبل از آن روز او را هرگز ندیده بودم.ابوالفضل آن روز به پدرش زنگ زد تا برایش پول مواد را تهیه کند اما پدر قبول نکرد به همین خاطر ابوالفضل به دنبال راهی بود تا بتوانیم بدون پول مواد را به دست بیاوریم.
قرار بود من همراه او بروم تا به جمشید بگوییم من مقداری مواد برای بردن به شهرستان میخواهم.زمانی که برای گرفتن پول از عابر بانک خارج شدیم قرار شد من مواد را بگیرم و فرار کنم.وقتی دوباره وارد خانه مقتول شدیم من هنوز در راه پلهها بودم که فهمیدم جمشید و ابوالفضل با هم درگیر شدهاند.بلافاصله به برادرم زنگ زدم و او به آنجا آمد.در این هنگام ابوالفضل گاز اشک آورش را زد و بعد با کمک برادرم دست و پای مقتول را بستند و به اتاقی بردند.آنها در حال گشتن خانه برای پیدا کردن مواد بودند که من دیدم مقتول خیلی تقلا میکند.به ابوالفضل گفتم که نمیتوانم او را ساکت کنم به همین خاطر ابوالفضل نانچیکویی را که متعلق به مقتول بود را دور گردنش حلقه زد و دو سرش را به دست من داد.من فقط دو سر نانچیکو را در دستم گرفتم و کار دیگری نکردم.وقتی کارمان تمام شد و میخواستیم برگردیم مقتول هنوز زنده بود.»
زمانی که نوبت به متهم ردیف دوم یعنی ابوالفضل رسید در جایگاه حاضر شد و گفت:«تمامیاتهاماتم را قبول دارم.آن شب ما برای خفت گیری رفته بودیم.داشتم با جمشید صحبت میکردم که با او درگیر شدم و مجبور شدم گاز اشک آورم را به صورت او بزنم.بعد از اینکه 3 نفری دست و پای او را بستیم به همراه محمدرضا خانه را برای پیدا کردن مواد گشتیم.مهناز که خودش نانچیکو را از بین وسایل کمد پیدا کرده بود دور گردنش بست و بعد از گذشت دقایقی ما را مجبور کرد از خانه برویم.بعد از آنکه از خانه بیرون رفتیم مهناز به ما گفت که جمشید را خفه کرده و کشته است.»محمدرضا برادر مهناز نیز با قبول اتهاماتش تایید کرد که آن روز در سرقت دست داشته و به هر دوی آنها کمک کرده است.هیات قضاوت پس از شنیدن گفتههای متهمان و وکلای دفاع آنها برای صدور حکم وارد شور شدند و برای مهناز به اتهام قتل نفس حکم قصاص و برای سرقت حکم 3 سال حبس صادر کردند.
همچنین بر اساس حکم صادره ابوالفضل به اتهام معاونت در قتل به 15 سال زندان و برای سرقت مقرون به آزاد به 3 سال زندان محکوم و محمدرضا متهم ردیف سوم پرونده نیز به 3 سال حبس محکوم شد. | | | | | | |
|
|
تحليل |
|
|
:: اقتصادی :: |
|
|
:: فناوری اطلاعات :: |
|
|
:: روی خط جوانی :: |
|
|
:: ورزش :: |
|
|
:: فرهنگ و هنر :: |
|
|
:: حوادث :: |
|
|
|
|
|
|
|
|
|