|
توصيه روز |
|
|
:: بازار کامپيوتر :: |
|
|
:: نکته آموزشی :: |
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
انکار قتل خبرنگار ورزشی از سوی همسرش |
| | |
| کارمند نیروی انتظامی که متهم است همسر خبرنگار خود را به قتل رسانده است، در جلسه محاکمه با رد این ادعا مرگ نوعروس را بر اثر خودکشی اعلام کرد. | هموطن آنلاین _سوم فروردین 1385 وقتی عقربهها، ساعت 11 صبح را نشان میداد به بازپرس جنایی تهران گزارش شد، نوعروس 31 سالهای به نام معصومه که مربی ورزش بسکتبال و خبرنگار سرویس ورزشی خبرگزاری ایپنا بود، به طرز مرموزی در خانهاش از پای در آمده است.
وقتی تیم کارآگاهان جنایی و بازپرس ویژه قتل در صحنه مرگ معصومه حاضر شدند، در تحقیقات خود دریافتند که در اتاق از بیرون قفل بوده و این نوعروس با گره زدن کمربند ورزشی رزمی دور گلویش و با بر جا گذاشتن وصیتنامهای مرگ خودخواسته را انتخاب کرده است.در بازرسی از خانه نوعروس، سه نامه به قلم وی به دست آمد و تیم تحقیق به گرههای پارچهای روی لوله حمام برخوردند که نشان میداد ابتدا سعی شده در آنجا برای مرگ نوعروس اقدامی صورت گیرد. این پرونده مرموز مورد بررسیهای قضایی و پلیسی قرار گرفت تا اینکه بازپرس اصغرزاده برای تازهداماد در مرگ همسرش قرار منع تعقیب صادر کرد.
پرونده مرگ مرموز معصومه وقتی با اعتراض خانواده قربانی به دادگاه عمومی تهران ارجاع داده شد، قاضی پس از بررسیهای تخصصی به آن ایراد گرفت و با اشاره به ابهامهایی در تحقیقات، شوهر قربانی را در قتل وی مقصر شناخته و خواستار محاکمه وی به اتهام قتل عمدی شد.وی وقتی در برابر قضات شعبه 71 دادگاه کیفری قرار گرفت، گفت: من و معصومه از وقتی با هم ازدواج کردیم، عاشق هم بودیم. هیچ اختلافی بین ما نبود که بخواهم دست به قتل وی بزنم.پس از اعترافات این مرد، قضات دادگاه کیفری پرونده را به دادسرای جنایی تهران فرستادند تا در تحقیقات نواقص پرونده برطرف شود. پس از تکمیل شدن بررسیها، پرونده دوباره به شعبه 71 دادگاه کیفری فرستاده شد و شوهر این خبرنگار دوباره پای میز محاکمه رفت.
در پایان جلسه با توجه به دلایل علمی از جمله تناقضگوییهای متهم، بررسی صحنه حادثه و قفل بودن اتاق از بیرون که ماجرای خودکشی را رد میکرد ،شوهر خبرنگار زن به قصاص نفس - اعدام - محکوم شد.
در ادامه با اعتراض متهم، پرونده به دیوان عالی کشور فرستاده شد که قضات دیوان عالی کشور حکم قصاص را نقض کرده و پرونده را برای رسیدگی مجدد به شعبه هم عرض فرستادند.همسر این خبرنگار این بار در شعبه 113 دادگاه کیفری محاکمه شد که قضات این شعبه او را از اتهام قتل عمد تبرئه کردند. این بار اولیای دم به حکم اعتراض کرده و پرونده برای بررسی حکم به دیوان عالی کشور فرستاده شد اما این بار هم حکم نقض شد. شعبه 74 دادگاه کیفری استان تهران سومین شعبه ای بود که برای رسیدگی به این پرونده تعیین شد. قضات این شعبه پس از بررسی پرونده با توجه به ابهامات دیوان عالی کشور پرونده را دوباره به دیوان فرستادند که قضات دیوان این بار پرونده را به دادگاه بازگرداندند. شعبه 113 دادگاه کیفری استان تهران رسیدگی دوباره به پرونده را آغاز کرد.
جلسه رسیدگی به پرونده برگزار شد که برادران مقتول پس از حضور در جایگاه گفتند: بعد از مرگ مادرمان ما و خواهرمان پیگیر ماجرای قتل معصومه هستیم. او به قتل رسیده و قسم خوردن قاتل برای اثبات بی گناهی اش را قبول نداریم.
در ادامه نیز یاورزاده - وکیل اولیای دم - گفت: شواهد موجود حکایت از قتل معصومه به دست شوهرش دارد. آثار خونمردگی روی گیجگاه مقتول، کاراته کار بودن متهم، شکسته شدن کلید در خانه و آثار جراحت روی صورت متهم از جمله مواردی است که نشان می دهد او به قتل رسیده است.
همسر معصومه نیز با رد اتهامش گفت: 6 سال است که می گویم قاتل نیستم. من و همسرم با هم اختلاف ودرگیری داشتیم اما او را نکشتم. معصومه خودکشی کرد.
قضات دادگاه پس از این اظهارات برای تصمیم گیری در رابطه با این پرونده وارد شور شده و همسر این خبرنگار را در جلسه دادگاه بازداشت کردند.سپس با بررسی پرونده رئیس دادگاه و چهار قاضی مستشار با اکثریت آرا متهم را به قصاص محکوم کردند.
این بار با اعتراض متهم پرونده برای رسیدگی به دیوان عالی کشور فرستاده شد و پس از بررسی پرونده این مرگ مرموز در هیات عمومی دیوان عالی کشور، با اشاره به نامه پیدا شده از معصومه که نشان دهنده خودکشی او بود، حکم قصاص را نقض کردند تا این پرونده برای بار پنجم مورد رسیدگی قرار گیرد. دیروز به این پرونده در شعبه 74 دادگاه کیفری استان تهران و به ریاست قاضی عبداللهی رسیدگی شد.
در ابتدای این جلسه خانم کاکلی نماینده دادستان با تشریح کیفرخواست گفت: در این پرونده حمیدرضا 39 ساله متهم به قتل همسرش معصومه است که برای وی درخواست مجازات قانونی را دارم، سپس اولیای دم مقتول برای حمیدرضا درخواست قصاص کردند.
یاورزاده وکیل اولیای دم در شکایت خود تصریح کرد: افسری که نخستین بار بالای سر جسد حاضر شده بود در گزارشش اعلام کرده دو طرف سر آثار کبودی وجود دارد، بازپرس نیز پس از حضور در محل در گزارشش اعلام کرده، یک طناب رزمی چند بار به دور گردن معصومه گره خورده بود و روی قوزک دست او نیز آثار کبودی وجود داشت که نشان می داد کسی روی دستش فشار وارد کرده است، از سوی دیگر پزشکی قانونی زمان مرگ را حدود 8 ساعت قبل از کشف جسد اعلام کرده است که این موضوع با اظهارات متهم و برادرش همخوانی ندارد.
از سوی دیگر دو طرف طناب روی پشت مقتول افتاده بود که این نشان می دهد موضوع خودکشی منتفی است زیرا کسی که اقدام به مرگ خود کرده است، دیگر در آخرین لحظات این قدرت را ندارد که طناب را به پشت سر خود پرتاب کند. با توجه به دلایل اعلام شده برای متهم تقاضای صدور حکم قانونی را دارم.
قاضی عبداللهی سپس با تفهیم اتهام به حمیدرضا از او خواست به دفاع از خود بپردازد.
مرد جوان نیز پس از قرارگرفتن در جایگاه با رد اتهام قتل عمدی گفت: همسرم خودکشی کرده و من هیچ نقشی در مرگ او نداشتم. من و معصومه در باشگاه پاس آشنا شدیم، من کارمند تربیت بدنی بودم و او خبرنگار خبرگزاری ایپنا. بعد از آشنایی خیلی سریع عقد کرده و چندی بعد با ازدواج به خانه خود در گیشا رفتیم. روز قبل از حادثه معصومه از من خواست که برای خرید به ونک برویم، اما من بهخاطر اینکه فردای آن روز شیفت بودم، قبول نکردم که معصومه عصبانی شد و با لگد ضرباتی به کمد زد که احتمال می دهم آثار کبودی روی پایش بهخاطر همین ضربات باشد. نیمه های شب متوجه شدم او لباس هایش را عوض کرده و مشغول نماز خواندن است صبح ساعت 6:30 به محل کارم رفتم که حدود ساعت 9 معصومه با من تماس گرفت و گفت من با لباس سفید عروسی به خانه ات آمدهام و با همین لباس از خانه ات می روم. فکر کردم می خواهد قهر کند به همین خاطر به او گفتم اگر به خانه مادرت بروی دنبالت نمی آیم. یکساعت بعد با من تماس گرفتند و گفتند حال همسرت بد است خودم را به خانه رساندم که متوجه شدم معصومه خودکشی کرده است.
رئیس دادگاه: نامه هایی معصومه نوشته که در آنها از شما گله کرده، این گلایه برای چه بود؟
متهم: نمی دانم، من نه آدم پرخاشگری بودم و نه او را محدود کرده بودم. او به زور با من ازدواج کرد و از این موضوع رضایت نداشت.
رئیس دادگاه: اگر او خودکشی کرده است انگیزه اش از این کار چه بود؟
متهم: بر اساس نامه هایش خستگی بود، حالا نمی دانم این خستگی از من بوده یا از زندگی.
رئیس دادگاه: بر اساس استعلام مخابرات روز حادثه شما و همسرتان هیچ تماسی با هم نداشتید.
متهم: ما آن روز با هم تلفنی صحبت کردیم و نمی دانم چرا مخابرات آن را ثبت نکرده است. من از تلفن ناجا زنگ زدم و احتمال دارد بهخاطر این موضوع تماس ثبت نشده است.
رئیس دادگاه: چرا پس از قتل کلید خانه ات گم شد؟
متهم به قتل: نمی دانم. کلید را تحویل ماموران کلانتری داده بودم.
رئیس دادگاه: ماموران وقتی به خانه آمدند آثار بهم ریختگی و شکستن وسایل را مشاهده کردند. علت آن درگیری با همسرت بود؟
متهم به قتل: من وقتی از خانه خارج میشدم همه چیز مرتب بود.
پس از آخرین دفاعیات متهم و وکیل مدافعش قضات دادگاه برای تصمیم گیری در خصوص این پرونده وارد شور شدند. | | | | | | |
|
|
تحليل |
|
|
:: اقتصادی :: |
|
|
:: فناوری اطلاعات :: |
|
|
:: روی خط جوانی :: |
|
|
:: ورزش :: |
|
|
:: فرهنگ و هنر :: |
|
|
:: حوادث :: |
|
|
|
|
|
|
|
|
|