صبح زود بود كه «نگار» ساكش را جمع و جور كرد و ازخانه زد بيرون. او مي خواست جايي برود كه آسمانش رنگ ديگري باشد؛ جايي كه زير كتكهاي پدر معتادش بيهوش نشود، جايي كه نامادرياش با طعنه و زخم زبان، چنگ به دلش نزند؛ ميخواست كاري كند كه همه به او آفرين بگويند يا شايد روزگار را تغيير دهد...!
اما اين دخترك بيگناه كه بزرگترين گناه را به دوش مي كشيد، نميدانست در دنياي بيرون از روياي او، چه گرگهايي به انتظارند و دندان هايشان را تيز كردهاند.
هر از چند روز از طريق سايتها، روزنامهها و ... از فرار دختران مطلع ميشويم به راستي علت چيست؟ چه چيزي باعث ميشود دختران و پسران جوان و نوجوان ما از خانه فرار كنند؟
كارشناسان عقيده دارند عواملي چون، اعتياد، اختلاف، طلاق و جدايي والدين، وجود ناپدري، نامادري، توقع بيش از حد از جوانان، تحميل ازدواج، بيتوجهي، خيالپردازي و كسب شهرت و محبت ميتواند تاثيرات زيادي در فرار از خانه داشته باشد.
مدير كل امور آسيب ديدگان اجتماعي سازمان بهزيستي نيز چندي پيش اعلام کرد که اکثر دختران فراري، محصول طلاق هستند. اين آمار از بررسي 50 هزار مورد طلاق به دست آمده است. او علاوه بر بيكاري، اعتياد را به عنوان دومين عامل طلاق در ايران معرفي کرد.
دكتر اسلامي، روانشناس اجتماعي، علت نيمي از فرارها را تلاش براي كسب پول يا سرپناه امن مي داند؛ اما معتقد است اين فرارها حداقل با يكي از جرائم شهري همراه است.
فرار چيست؟
حقيقتي به نام «دختران فراري» از يك ناهنجاري كوچك و فردي به يك معضل رو به رشد بدل شده است. دكتر «مژگان بالازاده»، روانشناس باليني، فرار را نوعي رفتار ناسازگارانه ميداند كه نوجوانان و جوانان مرتكب آن شده و بدون اجازه از والدين، خانه را ترك مي كنند. او فرار را به دو دسته «كوتاه مدت» و«بلند مدت» تقسيم مي كند.
دكتر آرمان رضايي، آسيب شناس مي گويد: فرار از خانه به رفتاري اطلاق مي شود كه طي آن كودكان و نوجوانان بدون اجازه از والدين يا وصي قانوني خود خانه را ترك مي كنند.
با توجه به اين تعاريف مي توان فرار را پديده فردي در نظر گرفت؛ اما با توجه به پيامدهاي آن براي جامعه بايد جزو آسيبهاي اجتماعي به حساب آورده شود.
چرا فرار؟
روانشناسان اجتماعي عوامل فرار را به چند دسته تقسيم كردهاند، از جمله عوامل محيطي، عوامل فردي، عوامل اقتصادي و بالاخره عوامل اجتماعي كه البته ميتوان محدوديتهاي فرهنگي را نيز به اين عوامل افزود.
اما آنچه مهم است، محيط خانواده اولين و مهمترين عاملي است كه زمينههاي فرار را فراهم ميكند. معمولا افراد فراري در خانوادههايي آشفته و از هم پاشيده رشد کردهاند. اين افراد بشدت مورد آزار پدر، برادر، نامادري و ناپدري قرار دارند كه اغلب به دليل نداشتن رابطه مناسب با آنها نميتوانند حرف دل و خواستههاي خود را بيان كنند. بنابراين، تنها راه چاره مناسب را فرار ميدانند.
از بين 140 دختر و زني كه فرار كرده و در «بنياد حمايت و هدايت اسلامي» نگهداري مي شوند، 71 نفرشان علت فرار را جدايي والدين ذكر كرده اند؛ يعني حدود 50 درصد.
با اين حال آيا بهتر نيست، مسئولان به جاي صرف هزينه و وقتهاي بلند و كوتاه مدت براي نگهداري و تربيت اين افراد به آموزش والدين براي تعميق بنيان خانواده و دوري از طلاق يا آموزش دختران و پسران قبل از ازدواج بپردازند تا نتايجي اين چنيني به همراه نداشته باشد.
با توجه به اثرات مخرب طلاق بر فرار دختر يا پسر از خانه، اغراق نيست اگر ادعا شود، چنانچه زوجهاي جوان در انتخاب همسر آينده خود دقت و وسواس بيشتري به خرج دهند، مطمئنا در آينده شاهد از بين رفتن پديده دختران و پسران فراري خواهيم بود.
|