 |
توصيه روز |
 |
 |
:: بازار کامپيوتر :: |
 |
|
:: نکته آموزشی :: |
 |
|
|
 |
 |
|
 |
|
|
|
فرجام تلخ وسوسه مريم و سولماز
|
| | |
 | 2دختر جوان که با رویای زندگی در دوبی فریب کلاهبردار 25ساله را خورده بودند، پس از 10روز فرار توسط پلیس دستگیر شدند. | بنابراین گزارش شامگاه یکشنبه گذشته ماموران گشت پلیس در خیابان بهبودی به یک دستگاه پراید سفیدرنگ که 4پسر و دختر سرنشینان آن بودند مظنون شدند و به راننده دستور ایست دادند.
پس از توقف پراید، ماموران در بررسی مدارک و شماره پلاک آن دریافتند سرنشینان این خودرو تحت تعقیب اداره 11 آگاهی تهران قراردارند و دستور دستگیری آنها صادر شده است. به این ترتیب هر 4 جوان بازداشت و به اداره آگاهی منتقل شدند. ماموران وقتی در بررسیهای پلیسی دریافتند والدین 2 دختر جوان 10 روز پیش اعلام کردهاند که دخترانشان برای رفتن به دوبی سوار بر یک دستگاه پراید سفیدرنگ از خانه فرار کردهاند ماجرا را به آنها و دادیار شعبه 2 دادسرای جنایی تهران اطلاع دادند و به این ترتیب مریم و سولماز صبح دیروز مقابل دادیار سلیمانی قرار گرفتند. سولماز که ادعا میکرد در همه این مدت فریب پسری به نام آرش را خورده است. به دادیار سلیمانی گفت: مدتی پیش از طریق دوستم سامان که در یک شرکت کامپیوتری کار میکرد با آرش که مالک آن شرکت بود آشنا شدم. مریم هم از طریق دوستش با آرش آشنا شد و به همین خاطر بعضی وقتها من و مریم به شرکت آرش میرفتیم. آرش در این مدت میگفت که در جعل اسکناس و سند موبایل فعالیت دارد و از این طریق توانسته است پول زیادی به دست آورد. او یک روز گفت که قرار است با استفاده از پول های جعلی یک محموله 100 میلیون تومانی قطعات کامپیوتر از مرکز ترکیه خریداری کند و به من و مریم پیشنهاد داد که اگر با او همراه شویم نصف این مبلغ را به ما خواهد داد.
من و مریم ابتدا با این پیشنهاد مخالفت کردیم ولی آرش گفت میتواند ما را ابتدا به ترکیه و از آنجا به دوبی ببرد و در دوبی زندگی خوبی برایمان فراهم کند.
سولماز ادامه داد: من و مریم که فریب حرفهای آرش را خورده بودیم و زندگی در دوبی ما را وسوسه کرده بود، از سامان و رضا خواستیم با ؟ و آرش همراه شوند و به این ترتیب همه ما عازم یکی از شهرهای شمال کشور شدیم، ما قبل از فرار نامهای از خود به جا گذاشتیم که نوشته بودیم برای زندگی به دوبی میرویم و سپس به شمال رفتیم. در آنجا آرش ما را به یک ویلا برد و گفت تا زمان انجام معامله 100 میلیون تومانی باید در آنجا بمانیم. سپس طلاها و گوشیهای موبایل ما را گرفت و ادعا کرد آنها را پس خواهد داد.
سولماز افزود: پس از گذشت یک هفته در حالی که من و مریم از سوی سامان و رضا مورد آزار و اذیت قرار گرفته بودیم آرش به طرز مرموزی ناپدید شد و ما که فهمیده بودیم همه حرفها و وعدههای او دروغ بوده است، تصمیم گرفتیم به تهران برگردیم ولی یک روز بعد توسط پلیس دستگیر شدیم.
پس از اظهارات دختران جوان، دادیار سلیمانی دستورات قضائی در این باره را صادر کرد و تحقیقات پلیس برای دستگیری آرش آغاز شد.
| | | | | | | | |
|
 |
تحليل |
 |
 |
:: اقتصادی :: |
 |
|
:: فناوری اطلاعات :: |
 |
|
:: روی خط جوانی :: |
 |
|
:: ورزش :: |
 |
|
:: فرهنگ و هنر :: |
 |
|
:: حوادث :: |
 |
|
|
 |
 |
|
 |
|
|