 |
توصيه روز |
 |
 |
:: بازار کامپيوتر :: |
 |
|
:: نکته آموزشی :: |
 |
|
|
 |
 |
|
 |
|
|
|
دستور گرداننده باند فساد برای قتل دوست دخترش
|
| | |
 | زنی که با اجیر کردن 2 مرد نقشه قتل جوانی 24 ساله را طرحریزی کرده بود، 4 ساعت پس از این جنایت توسط پلیس دستگیر شد. | زنی که با اجیر کردن 2 مرد نقشه قتل جوانی 24 ساله را طرحریزی کرده بود، 4 ساعت پس از این جنایت توسط پلیس دستگیر شد. این زن که گرداننده یک خانه فساد است، وقتی متوجه رابطه دخترش با پسر 24 ساله شد، دستور قتل او را صادر کرد، ولی آدمکشان اجارهای در این انتقامگیری خونین برادر پسر 24 ساله را به جای او به قتل رساندند.
بنا بر این گزارش ساعت 30 دقیقه بامداد دیروز در حالی که 3 برادر به نامهای ناصر، نادر و عباس در خانه خود در شهرک ولیعصر (عج) در انتظار یک میهمان بودند، 2 مرد با بالا رفتن از تیر چراغ برق خود را به تراس طبقه دوم که محل زندگی این 3 برادر بود، رساندند و به آرامی وارد خانه شدند. مردان ناشناس که ماموریت داشتند یکی از برادران به نام ناصر را به قتل برسانند، وقتی فهمیدند همه آنها بیدار هستند با آنان درگیر شدند و در این میان ناصر که یکی از آنها به نام غلامرضا را شناسایی کرده بود، متوجه ماجرا شد و پا به فرار گذاشت.
دقایقی بعد وقتی آدمکشان اجارهای محل حادثه را ترک کردند، همسایهها به کمک 2 برادر مجروح شتافتند و آنها را به بیمارستان منتقل کردند، ولی برادر کوچکتر که نادر نام داشت بر اثر شدت خونریزی جان خود را از دست داد. پس از مرگ نادر، مسئولان بیمارستان ماجرا را به کلانتری 153 شهرک ولیعصر (عج) گزارش کردند و با حضور بازپرس اصغرزاده، کشیک ویژه قتل تهران و اکیپی از ماموران اداره 10 آگاهی در محل تحقیقات پلیسی برای شناسایی و دستگیری عاملان جنایت آغاز شد.
ماموران در اولین اقدام به تحقیق از عباس، برادر نادر پرداختند و متوجه شدند یکی از آدمکشان اجارهای به نام غلامرضا ساکن آپارتمانی در بلوک تاکسیرانی است، بنابراین اکیپهای ویژه پلیس بلافاصله به این مجتمع مسکونی اعزام شدند و به طور نامحسوس آنجا را زیر نظر گرفتند. کارآگاهان در تحقیق از تعدادی از ساکنان این بلوک دریافتند غلامرضا در آپارتمانی زندگی میکند که متعلق به یک زن به نام فریبا است و این زن از آنجا به عنوان خانه فساد استفاده میکند، بنابراین با صدور دستور قضائی ماموران وارد این آپارتمان شدند، ولی از آنجا که مقابل در آپارتمان دوربین مدار بسته نصب شده بود، غلامرضا متوجه حضور پلیس در محل شد و پا به فرار گذاشت. دقایقی بعد ماموران توانستند غلامرضا را که زیر سقف کاذب طبقه دهم پنهان شده بود دستگیر کنند و به کلانتری انتقال دهند. آنها همچنین با ورود به خانه فریبا، او را همراه یک دختر فراری به نام شیوا بازداشت و در بازرسی خانه مقداری مواد مخدر و مشروبات الکلی کشف کردند.
پس از انتقال متهمان به کلانتری بازجوییهای پلیسی از آنان آغاز شد و در این میان غلامرضا به قتل نادر اعتراف کرد. او گفت: «یکی از برادران نادر به نام ناصر از مدتها پیش با دختر فریبا رابطه داشت و دیشب نیز او را به خانه خودش برده بود. برای همین فریبا نزد من آمد و گفت که باید ناصر را به قتل برسانم و انتقامش را از او بگیرم. من هم که در خانه فریبا کار میکردم به دستور او عمل کردم و همراه فردی دیگر به نام علیرضا که به علی باغی معروف است راهی خانه ناصر شدم. قرار بر این بود که من و علی به آرامی وارد خانه ناصر شویم و او را در خواب به قتل برسانیم. برای همین من که میدانستم پدر و مادر ناصر به مسافرت رفتهاند دیشب را برای اجرای نقشه انتخاب کردم همراه علی از طریق تیر چراغ برق خودم را به طبقه دوم رساندم، ولی ناصر با دیدن من پا به فرار گذاشت و دختر فریبا را هم با خودش برد. ما هم با برادرانش درگیر و پس از مجروح کردن آنها از محل متواری شدیم.
پس از اعترافات رضا، بازپرس اصغرزاده برای او، فریبا و شیوا قرار بازداشت صادر کرد و جستوجو برای دستگیری علی باغی ادامه یافت.
| | | | | | |
|
 |
تحليل |
 |
 |
:: اقتصادی :: |
 |
|
:: فناوری اطلاعات :: |
 |
|
:: روی خط جوانی :: |
 |
|
:: ورزش :: |
 |
|
:: فرهنگ و هنر :: |
 |
|
:: حوادث :: |
 |
|
|
 |
 |
|
 |
|
|