 |
توصيه روز |
 |
 |
:: بازار کامپيوتر :: |
 |
|
:: نکته آموزشی :: |
 |
|
|
 |
 |
|
 |
|
|
|
آیاآندریاس بتی را کشته؟
|
| | |
 | آندریاس گرچه قبول دارد که بتی را به قتل رسانده اما ادعا میکند که شلیک گلوله به سوی بتی تنها برای دفاع شخصیاش صورت گرفته . | "آندریاس کاهن" دانش آموز کلاس دوم دبیرستان به اتهام قتل دستگیر شده است. آندریاس متهم است با شلیک 4 گلوله به سمت همکلاسیاش "بتی مک کوی" باعث مرگ وی شده و اکنون به اتهام قتل روانه زندان شده است. آندریاس گرچه قبول دارد که همکلاسیاش بتی را به قتل رسانده اما ادعا میکند که شلیک گلوله به سوی بتی تنها برای دفاع شخصیاش صورت گرفته و اگر او به سوی بتی شلیک نمیکرد مطمئنا بتی وی را به قتل میرسانده است. ماجرای به قتل رسیدن "بتی مک کوی" برای افراد پلیس ماجرای پیچیده ای بود.
شواهد بسیاری وجود داشت که این پرونده را تکمیل میکرد و تنها مشکل این پرونده کم سن و سال بودن آندریاس بود. آندریاس سن زیادی نداشت و به همین خاطر تصمیم گیری در مورد او برای همه سختتر میشد. از یک طرف با شکایت خانواده بتی از آندریاس پرونده او به سرعت به جریان افتاد و از سوی دیگر ابراز ندامت و پشیمانی که از سوی آندریاس صورت میگرفت کار را مشکلتر میساخت. ادعای آندریاس مبنی بر این که وی برای دفاع شخصی دست به قتل همکلاسیاش زده از نظر پلیس تقریبا منتفی است زیرا هیچ شاهدی مبنی بر این ادعای آندریاس وجود ندارد و در واقع پلیس حدس میزند که او تنها برای تبرئه کردن خودش به طراحی این قصه دست زده است.
درگیری میان آندریاس و بتی به یک سال قبل برمیگردد. آندریاس پسر بسیار شیطان و درس نخوان مدرسه بود که همه میدانستند جز دعوا و کتککاری چیز دیگری بلد نیست اما از سوی دیگر بتی کاملا برعکس آندریاس بود. او خوب درس میخواند و در همه کلاسها حاضر میشد و نمرات بالایی میگرفت. همه دوستان بتی میدانستند که او عشق به درس خواندن دارد و جز درس خواندن به هیچ تفریح دیگری کشش ندارد. درگیری میان این دو شخصیت متضاد که در یک کلاس با هم درس میخواندند از کمپ تابستانی سال گذشته آغاز شد. در این کمپ از آنجایی که بتی تمام مدت به دنبال کشف نکتههای جدید بود و معمولا شبها را برای درس خواندن اختصاص داده بود درگیری میان او و آندریاس به وجود آمد.
آندریاس شیطان اجازه نمیداد بتی درس بخواند و مرتبا برنامههایی را پیش میآورد تا او نتواند به خوبی درس بخواند و ساعاتی را به کارهای آموزشی اختصاص دهد. از نظر آندریاس و دوستانش کمپ تابستانی به معنای تفریح کامل بود و برای او بسیار عجیب بود که شخصی مانند بتی بخواهد تمام مدت را در طول این کمپ مشغول تحقیق از معلمها در مورد مسائل مختلف و حتی درس خواندن باشد. انگیزه بالای بتی و چند تن از همکلاسیهایش باعث میشد کلاسهای آموزشی بیشتری در محوطه کمپ برگزار شود و به همین خاطر آندریاس و دوستانش بشدت عصبی میشدند. از همان زمان بود که اولین درگیری لفظی میان این دو نفر شکل گرفت. یک شب آندریاس بشدت بتی را کتک زد اما از آنجایی که ماسک به صورت داشت بتی نتوانست ثابت کند از سوی او مورد حمله قرار گرفته است و با وجود آن که همه بچههای کمپ میدانستند تنها اوست که از بتی کینه به دل دارد و رفتار او را نمیپسندد، با این حال آندریاس بدون هیچ مشکلی و بدون این که کسی او را مورد بازخواست قرار دهد، آزادانه در کمپ ماند و بتی به خاطر جراحاتی که برداشته بود به منزل بازگشت. پس از درگیری این دو نفر در تابستان گذشته، مرتبا میان آندریاس و بتی درگیریهای لفظی صورت میگرفت و بتی هم که از توهینهای آندریاس خسته شده بود مرتبا جلو بقیه بچهها آندریاس را تحقیر میکرد و به او میگفت که روزی تلافی کارهایش را خواهد کرد.
در طول یک سال بارها و بارها این دو نفر با یکدیگر درگیر شدند تا این که یک شب زمانی که بتی از منزل دوستش به تنهایی به خانه باز میگشت مورد حمله قرار گرفت و بر اثر شلیک گلوله جان خود را از دست داد. آندریاس خیلی زود دستگیر شد و به شلیک کردن به سوی بتی اعتراف کرد اما ادعا کرد که بتی با چاقوی بسیار تیزی که در دست داشته ابتدا به او حملهور شده و آندریاس برای دفاع از خودش به وی شلیک کرده است. حمل اسلحه توسط آندریاس برای پلیس شک زیادی برانگیخته که او با نقشه قبلی جلو راه بتی ایستاده و به همین خطر احتمال محکوم شدن او به قتل عمد وجود دارد.
| | | | | | |
|
 |
تحليل |
 |
 |
:: اقتصادی :: |
 |
|
:: فناوری اطلاعات :: |
 |
|
:: روی خط جوانی :: |
 |
|
:: ورزش :: |
 |
|
:: فرهنگ و هنر :: |
 |
|
:: حوادث :: |
 |
|
|
 |
 |
|
 |
|
|