|
توصيه روز |
|
|
:: بازار کامپيوتر :: |
|
|
:: نکته آموزشی :: |
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
هموطن , شنبه 5 شهريور 1384 |
|
پسری بزاد سیاه چون قیر و موی سپید چون شیر |
| | |
| و از نوادر بنی آدم، یکی آن است که در زمین سیستان شخصی بود نام وی سام ابن نریمان. زن وی آبستن شد. پسری بزاد سیه چون قیر و موی سپید چون شیر.
| سام سپید بود و مادرش سپید، از وی ننگ میداشتند و گفت: «من سپیدم و مادرش سپید است. فرزند چرا سیاه است؟ این مگر از نسل دیو باشد.» و وی را به کنار دریا برد تا ماهی وی را بخورد.
آفریدگار چنا ن کرد که سیمرغ آنجا بگذشت، وی را بربود و ببرد او را تا به حد مشرق، بر کوهی که نام وی البرز است و پیش بچگان بنهاد و پرورده شد، تا بزرگ گشت.
و سام بیمار شد. وی را گفتند: «این عقوبت آن است که با آن طفل شیرخواره کردی بی گناه.»
سام وی را طلب می کرد، تا خبر یافت از وی. به نزدیکی آن کوه آمد. پسر چون سام را بدید، قصد پدر کرد. سام دست وی گرفت و گفت: «ای دستان زر!»
سخن وی فهم نمیکرد، تا روزگار دراز برآمد و سخن آدمی بیاموخت.
و وی را پسری آمد نام وی رستم دستان که به شجاعت وی مثل زنند. پس، این پسر را «زال» گفتند و شگفت بود: روسیاه و موی سپید. و آن که تربیت وی سیمرغ کردی، بیشیر پرورده شد. و پدر رستم بود.
«عجایبنامه» - محمدابن محمود همدانی - به کوشش جعفر مدرس صادقی
| | | | | | | | |
|
|
تحليل |
|
|
:: اقتصادی :: |
|
|
:: فناوری اطلاعات :: |
|
|
:: روی خط جوانی :: |
|
|
:: ورزش :: |
|
|
:: فرهنگ و هنر :: |
|
|
:: حوادث :: |
|
|
|
|
|
|
|
|
|