 |
توصيه روز |
 |
 |
:: بازار کامپيوتر :: |
 |
|
:: نکته آموزشی :: |
 |
|
|
 |
 |
|
 |
|
|
|
هموطن , چهارشنبه 20 مهر 1384 |
|
دردهایی که در دل من عقده شده
|
| | |
 | من وقتی داستان شور آباد را نوشتم بعضی از هموطنان ایراد گرفتند که این حرفها کدامست.حالا دهاتیهای ما همه رادیو و تلویزیون دارند. | محمدعلی جمالزاده – خواندنیها – اردیبهشت 1343-من وقتی داستان "شور آباد" را نوشتم بعضی از هموطنان ایراد گرفتند که این حرفها کدامست. حالا دهاتیهای ما همه رادیو و تلویزیون دارند. ولی من ایمان و ایقان داشتم که آنها اشتباه میکنند و استثناهای معدود را به صورت حکم کلی در میآورند و طولی نکشید که اسناد متعددی در صدق عرایض خود به دست آوردم که از آن جمله است مثلا اظهارات نماینده روزنامه اطلاعات که با هیئتی از نمایندگان مطبوعات به منظور کمک به مردم جزایر جنوب ایران بدان صفحات رفته بود و مشاهدات خود را در روزنامه اطلاعات منتشر ساخت و از آن جمله گفت: "ما در سفر جنوب دهی دیدیم که همه مردم آن بدون استثنا کور بودند و به دهکده دیگری رسیدیم که اهالی آن لخت و عریان درهم میلولیدند و نیز به جزیرهای قدم گذاشتیم که با ده هزار جمعیت نه حمام داشتند نه مستراح. نه پزشک و نه قابله. آب انبار این مردم برکههایی است که از آب باران پر میشود و انسان و حیوان به اتفاق از آن آب می نوشند.
اگر نخلستان بار بدهد غذایشان خرماست و آرد هسته خرما و در غیر این صورت از آرد ذرت سیاه نانی میپزند و آن را خشک خشک میخورند.
در آن جا مردم هنوز چیزی به نام دوا نمیشناسند و دارویی که در چشم تراخمی میریزند پیشاب آدمیزاد است و همینکه کسی مریض شد تا روی پا راه میرود جزو زندگان محسوب میشود اما همین که از پا افتاد در شمار مردگان در میآید و آنقدر بالای سرش ساز و دهل میزنند و سر و صدا میکنند که اگر از بیماری نمیرد از سرسام میمیرد.
| | | | | | | | |
|
 |
تحليل |
 |
 |
:: اقتصادی :: |
 |
|
:: فناوری اطلاعات :: |
 |
|
:: روی خط جوانی :: |
 |
|
:: ورزش :: |
 |
|
:: فرهنگ و هنر :: |
 |
|
:: حوادث :: |
 |
|
|
 |
 |
|
 |
|
|