 |
توصيه روز |
 |
 |
:: بازار کامپيوتر :: |
 |
|
:: نکته آموزشی :: |
 |
|
|
 |
 |
|
 |
|
|
|
هموطن , يكشنبه 15 آبان 1384 |
|
شب گربه سمور مینماید
|
| | |
 | صبح هنوز در رختخواب بودیم که وزیر دربار و دکتر اوکاک آمده عرض کردند امروز باید شروع به خوردن آب معدنی کنید. | «سفرنامه مظفرالدین شاه به فرنگ»- ... گردش کنان آمدیم منزل نهار خوردیم. بعد به قدر دو ساعت خوابیدیم. ناصرخان را فرمودیم آمد قدری کتاب خواند و ما خیلی به راحت خوابیدیم. از خواب که برخاستیم امین حضرت آبدارباشی را خواستیم عرض کرد امشب برحسب فرمایش و دستورالعمل ما یک چلو و خورش ایرانی برای ما تهیه کرده است، حقیقتا خیلی خوب غذایی بود. از مراقبت امین حضرت در خدمات راضی هستیم.
... صبح هنوز در رختخواب بودیم که وزیر دربار و دکتر اوکاک آمده عرض کردند امروز باید شروع به خوردن آب معدنی کنید. وقتی این را عرض کردند به ما مشکل و سخت مینمود که امروز باید شروع کرد ولی به هرحال برخاسته چای نخورده آمدیم. سرچشمه نیم استکان آب خورده بنا کردیم به راه رفتن و راه زیادی رفتیم. امیر بهادر جنگ و بعضی دیگر از نوکرها هم آمده با ما راه رفتند. بعد نیم استکان دیگر آب خورده باز راه زیاد رفتیم، در این بین آکتریستها (بازیگرها) که دیشب در تاتر دیده شدند و از دور به نظر خیلی خوب میآمدند، به آنجا آمدند. حالا که از نزدیک آنها را دیدیم هیچ تعریفی نداشتند و حکایت همان است که گفتهاند شب گربه سمور مینماید.
بعد باز یک نیم استکان آب خورده بنای راه رفتن گذاشته و رفتیم تا جایی که محل تیراندازی است. چند تیری هم ما انداخته تخم مرغ و غیره زدیم و اغلب سرچیقها و مجسمههای کوچک را که نشانه گذاشته بودند، زدیم.
و با هریک از همراهان که نذر بسته بودیم بردیم.
بار دیگر رفتیم سرچشمه آب خوردیم بعد جلو دکانها بنا کردیم راه رفتن. خیلی راه رفتیم باز به در دکان آن دختر انگشتری فروش رفتیم، انگشتر زمردی داشت که قیمت آن را 2 هزار و 700 فرانک گفت، علاءالملک خریده پیشکش کرد.
| | | | | | | | |
|
 |
تحليل |
 |
 |
:: اقتصادی :: |
 |
|
:: فناوری اطلاعات :: |
 |
|
:: روی خط جوانی :: |
 |
|
:: ورزش :: |
 |
|
:: فرهنگ و هنر :: |
 |
|
:: حوادث :: |
 |
|
|
 |
 |
|
 |
|
|