پنجشنبه 6 دي 1403

 
 
     
 
     
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
آگهي درهموطن 
اخبار در موبايل 
آرشيو روزنامه 
تماس با ما 
توصيه روز
:: بازار کامپيوتر ::
معرفی تبلت چهار هسته‌يی شرکت ASUS‎
:: نکته آموزشی ::
چگونه گوشی اورجینال را از تقلبی تشخیص دهیم؟

اخبار داخلی فرهنگ و هنر احمدرضا دالوند، گرافیست مطبوعاتی رنگ‏های زشت، رنگ آبی ایرانی را بلعیده‏اند

 
 

هموطن سلام , دوشنبه 30 شهريور 1383

احمدرضا دالوند، گرافیست مطبوعاتی رنگ‏های زشت، رنگ آبی ایرانی را بلعیده‏اند

 
 

سمساری بزرگی به اسم تهران
شهری اختاپوسی به اسم تهران

احمدرضا دالوند، گرافیست مطبوعاتی رنگ‏های زشت، رنگ آبی ایرانی را بلعیده‏اند
احمدرضا دالوند را به عنوان تصویرساز، گرافیست، منتقد و مدیر هنری مطبوعات می‏شناسیم. او مدیر هنری و مدیر پروژه بسیاری از روزنامه‏ها و ماهنامه‏ها مثل جامعه، طوس، خرداد، ایرانیان، وقایع اتفاقیه، ایران، گلستانه، آدینه، دنیای سخن، صنعت حمل و نقل و ایران فردا بوده است. او که این روزها در شرکت «هفت تبلیغ» مشغول به کار است در سال 1992، طراح برگزیده کتاب سال گرافیک اروپا و سپس سمپوزیوم بین‏المللی کارتون در ژاپن شد. او با این که از سال 1375 طرح‏های گرافیکی خود را به مطبوعات نداده است و در این سال‏ها کمتر در مطبوعات به عنوان مدیر هنری و مدیر پروژه حضور پیدا کرده است، هنوز خود را یک مطبوعاتی می‏داند و می‏گوید که دلش برای کار در مطبوعات تنگ شده است. با این همه ما در این نشست با او درباره گرافیک و تصویرسازی در مطبوعات گفت‏وگو نکرده‏ایم و نظر او را درباره فضاهای شهری و گرافیک محیطی شهر تهران، به عنوان یک گرافیست و کسی که مدام با توازن رنگ و خطوط و احجام سر و کار دارد، پرس و جو کرده‏ایم. او معتقد است که شهر تهران و دیگر شهرهای ایران، ترکیبی نامتجانس و ناهمزمان از مکان‏ها، موقعیت‏ها، رنگ‏ها، احجام
 

" این گرافیست مطبوعاتی که تا کنون در بیش از 50 ماهنامه و روزنامه کار کرده است، برای نشان دادن چهره بصری شهر تهران به چند مورد اشاره می‏کند که هر کدام از منظری قابل بررسی است. یکی از این موارد ترکیب نامتجانس و ناهمزمان مکان‏ها در کنار یکدیگر است. او می‏گوید: «همه ما به نوعی، جزوی از دستگاه آلودگی بصری هستیم. شهر تهران طوری ساخته شده است که انسجام فکری و ذهنی را از ساکنانش می‏گیرد. ... "

 
 
و خطوط هستند. ترکیبی نامتجانس که به هیچ روی دیگر امکان ایجاد تجانس و هماهنگی در آن‏ها نیست. او می‏گوید: «اگر می‏خواهید حال و روز یک گرافیست یا نقاش را که مدام با توازن رنگ و خطوط و هماهنگی سایه و روشن و پرسپکتیو و… سر و کار دارد، در شهری مثل تهران بدانید، تصور کنید که در گوش یک آهنگساز، از صبح تا شب صداهای ناهنجار و ناموزون بنوازند. هر حسی که او دارد، یک گرافیست یا یک نقاش هم با دیدن خیابان‏ها و ساختمان‏ها و جوی‏ها و معابر و… در تهران دارد. این گرافیست مطبوعاتی که تا کنون در بیش از 50 ماهنامه و روزنامه کار کرده است، برای نشان دادن چهره بصری شهر تهران به چند مورد اشاره می‏کند که هر کدام از منظری قابل بررسی است. یکی از این موارد ترکیب نامتجانس و ناهمزمان مکان‏ها در کنار یکدیگر است. او می‏گوید: «همه ما به نوعی، جزوی از دستگاه آلودگی بصری هستیم. شهر تهران طوری ساخته شده است که انسجام فکری و ذهنی را از ساکنانش می‏گیرد. این اتفاق به وسیله ترکیب نامتجانس مکان‏ها در کنار یکدیگر، می‏افتد. کافی است به اطرافتان نگاه کنید. مسجد در کنار بانک صادرات و بانک صادرات در کنار کله پزی، وزارتخانه، داروخانه و مجتمع مسکونی قرار گرفته است. این مکان‏ها، هیچ کدام از نظر ساخت بنا و مورد استفاده با یکدیگر ارتباطی ندارند و طراحی بنای هر کدام قاعدتا باید با یکدیگر تفاوت داشته باشد. این ناهماهنگی که نتیجه سوء مدیریت شهری است، باعث شده است که شهر تهران به یک سمساری بزرگ تبدیل شود. تمام اینها وقتی خیلی غم انگیز است که بدانیم اصول زیبایی شناسی شهرسازی و فرهنگ شهرنشینی در ایران سابقه‏ای بیش از هزار سال دارد. به سابقه این دانش در پیش از اسلام نمی‏پردازم چون نمونه‏های قابل رویت آن، امروز وجود ندارد؛ اما پس از اسلام ما دانشمندی به اسم «فارابی» داریم که او در آثارش اطلاعاتی درباره شهرنشینی، شهرسازی و مدیریت شهری داده است که با متدهای امروز شهرسازی جهان هماهنگی دارد. او حتی در آثارش خصایص یک مدیر شهری را نیز برشمرده است.» احمدرضا دالوند، درباره پیشینه فضاهای انسان ساخت (man made) و گرافیک محیطی (out door) می‏گوید: «ما در ایران پدیده‏ای به نام شهر اسلامی داشته‏ایم. در شهر اسلامی، فضاها به تناسب کاربرد و... تقسیم می‏شد. در شهر اسلامی بازار، مسجد و دارالخلافه؛ یعنی مراکز سه گانه قدرت دینی، اقتصادی و سیاسی در کنار یکدیگر و در مرکز شهر ساخته می‏شدند. بیرون از حصار دارالخلافه، محل زندگی مردم بود و بیرون از حصار خانه‏های مردم در شهر، محل تجمع صنایع، مثل صنایع فلزکاری، چرم‏سازی، حلبی سازی و... بود. راسته‏های صنفی بازار نیز، خود به نسبت دوری و نزدیکی با مسجد و دارالخلافه، مشخص و از یکدیگر تفکیک می‏شد؛ یعنی در عین سنتی بودن بافت شهر، شهر دارای یک انسجام و نظم تعریف شده بود. از طرف دیگر رنگ غالب در هر شهری از جهان مشخص است؛ یعنی مدیران شهری و مسئولان زیباسازی شهری می‏دانند که رنگ غالب شهر آنان چیست. رنگ غالب هر شهر، معمولا بر اساس رنگ‏های غالب محیط و طبیعت مشخص می‏شود. در غیر این صورت یک رنگ به عنوان رنگ غالب آن شهر انتخاب می‏شود تا دیگر رنگ‏ها به تناسب و با هماهنگی آن رنگ غالب، مورد استفاده قرار گیرد. همه می‏دانند که رنگ عمده در شهر «مادرید» اسپانیا، رنگ سفید است. همه بناهای این شهر سفید رنگ هستند و از رنگ‏های دیگر با هماهنگی و به تناسب رنگ سفید استفاده می‏شود. مثل رنگ سبز پنجره‏ها
 

" رنگ فیروزه‏ای خاص یا آبی ایرانی، رنگ تمام گنبدهای ایرانی شد. رنگی که پس از گذشت حدود هشتصد سال، هنوز از کیفیت رنگ آنان کاسته نشده است.» ... "

 
 
یا کرکره‏های چوبی منازل یا...». احمدرضا دالوند معتقد است که رنگ غالب در شهرهای ایران، از جمله تهران گم شده است یا به فراموشی سپرده شده است. او می‏گوید: «استادکاران بنا و معماران سنتی این رنگ را از طریق درک درست طبیعت ایران، تشخیص داده بودند. آنها دیدند که 80 درصد سرزمین ایران کویر است و در نتیجه آسمان 80 درصد از ایران همیشه آبی و آفتابی است. آنان از ترکیب این دو رنگ خاکی یا کرم با رنگ آبی آسمانی، رنگ آبی‏ای ساختند که در جهان به رنگ «آبی ایرانی» شهرت پیدا کرد. همین طور آنان در بناهای خود از رنگ خاکی یا کرم رنگ برای آجرها یا خشت‏ها بهره بردند. به این ترتیب، رنگ فیروزه‏ای خاص یا آبی ایرانی، رنگ تمام گنبدهای ایرانی شد. رنگی که پس از گذشت حدود هشتصد سال، هنوز از کیفیت رنگ آنان کاسته نشده است.» احمدرضا دالوند درباره هماهنگی رنگ‏های مورد استفاده در بناها، ساختمان‏ها، نیمکت‏های شهری و... می‏گوید: «هیچ گاه استاد کار بنای قدیمی نیامده است رنگ نارنجی یا بنفش را رنگ غالب بناهای ایرانی قرار دهد. زیرا او به دنبال توازن میان بنا و محیط اطراف، به رنگ «آبی ایرانی» رسیده است. این نکته‏ای است که مسئولان زیباسازی شهری امروز در تهران یا دیگر استان‏ها، در نظر نگرفته‏اند. در گذشته حتی به گرافیک محیطی از زاویه‏ای دیگر هم توجه می‏شد. شما بناهای قدیمی را نگاه کنید. اغلب بناها در کنار یک یا چند درخت و جوی آب ساخته‏ شده‏اند. انگار که اینها همیشه در این توازن و هماهنگی بوده‏اند. هنوز در ایران سایت بی‏نظیری به نام «نقش جهان» وجود دارد که همچنان می‏تواند، نمونه‏ای عالی از توازن در ساخت و رنگ و طبیعت باشد. نمونه عالی از گرافیک محیطی در ایران، مسجد شیخ لطف الله و تناسب گرافیکی آن با محیط بیرون آن است که هم موزون و هم بسیار زیبا است». مدیران شهری در جهان، معمولا از عناصری طبیعی در شهر، سمبل‏های شهری می‏سازند. این کار در هیچ یک از شهرهای ایران مرسوم نبوده است؛ اما تهران
 

" باجه‏های پست، نرده‏ها، سطل‏های زباله، ایستگاه‏های اتوبوس و... بخشی از مبلمان شهری هستند که وظیفه ساخت و پرداخت و نصب آنان به عهده ستاد زیباسازی است. دالوند می‏گوید: «ستاد زیباسازی تهران برای رنگ آمیزی این مبلمان شهری، رنگ بنفش را در کنار نارنجی و سبز را در کنار خردلی می‏گذارد. این نهایت ذوق این ستاد است.»... "

 
 
از دیر باز تاکنون دارای دو عنصر طبیعی بود که بخصوص قدیمی‏ها، آن را با این دو عنصر، از دیگر شهرها مجزا می‏کردند. قدیمی‏ها تهران را شهر درخت چنار و کلاغ می‏دانستند. اینها عناصری هستند که اگر مدیران شهر تهران یا مسئولان زیباسازی، کمی ذوق به خرج می‏دادند، می‏توانستند از آن برای طرح‏ها و تصاویر سمبلیک، در جای جای شهر استفاده کنند. احمدرضا دالوند می‏گوید: «زمانی تهران دارای چشم اندازی زیبا و منحصر به فرد بود. از شمال رشته کوه‏های البرز و قله توچال، در شمال شرق قله دماوند و طلوع خورشید دیده می‏شد. چشم انداز جنوب نیز دشت‏های فراخ بود. شهر تهران از یک زمانی به بعد، از زمان ورود سریع عناصر شهری، به صورت مطالعه نشده، بزرگ و بزرگتر شد. اگر امروز برای این شهر که دیگر مناظر شمال و شمال شرق و جنوب آن چندان قابل رویت نیست، نماد یا سمبلی انتخاب کنیم، دیگر قطعا آن نماد درخت چنار و کلاغ نخواهد بود. زیرا دیگر سال‏هاست که این دو را نیز به طور کامل دارا نیستیم.» احمدرضا دالوند، شهر تهران را شهری بی تناسب، بدون هماهنگی با رنگ‏های بی‏ربط و نازیبا و جلوه‏های بصری نازیبا و آلودگی بصری فراوان می‏داند و معتقد است که تهران شهری اختاپوسی است که همه زیبایی‏ها را در درون خودش بلعیده است. شهری که ساکنان آن نتوانستند میان بافت قدیمی و نیازهای جدید عصر مدرن، هماهنگی ایجاد کنند. او معتقد است که پیش از هر کسی این مدیران شهری و ستاد زیباسازی شهرها هستند که باید جوابگوی این نقصان باشند. ستادی که قاعدتا باید از طراحان، معماران و مهندسان شهرساز تشکیل شده باشد. باجه‏های پست، نرده‏ها، سطل‏های زباله، ایستگاه‏های اتوبوس و... بخشی از مبلمان شهری هستند که وظیفه ساخت و پرداخت و نصب آنان به عهده ستاد زیباسازی است. دالوند می‏گوید: «ستاد زیباسازی تهران برای رنگ آمیزی این مبلمان شهری، رنگ بنفش را در کنار نارنجی و سبز را در کنار خردلی می‏گذارد. این نهایت ذوق این ستاد است.» احمدرضا دالوند می‏گوید که اساس و پایه این شهر، غلط و اشتباه گذاشته شده است برای همین اگر او روزی مسئولیت ساخت این شهر را به عهده می‏داشت، پیش از هر چیز آن را به طور کامل تخریب می‏کرد و روی خرابه‏های آن، شهری جدید با اصول استاندارد، متد جدید و با رعایت همه اصول زیبایی شناسانه گرافیک می‏ساخت. شهری که او در خیال خود خیابان‏ها، دیزاین، بالکن‏ها، باغچه‏ها و دیوارهایش را طراحی کرده است. احمدرضا دالوند می‏گوید: «من در ذهن خودم خیابان ساخته‏ام. خیابانی که همه گلدان‏ها، بالکن‏ها، پیاده روها و دیزاینش را در ذهن ساخته‏ام. گاهی به هوای پیاده‏روی در این خیابان، از خانه بیرون می‏آیم؛ اما دیدن اولین خانه یا شنیدن اولین صدای بوق مرا از خیال خیابان خیالی‏ام، بیرون می‏آورد و یادم می‏آورد که من هنوز در این شهر زشت و ناموزون و ناهماهنگ زندگی می‏کنم. وقتی اینطور می‏شود. زود به خانه بازمی‏گردم و با خودم فکر می‏کنم که آیا امشب در پشت هیچ پنجره‏ای، هیچ تخیلی یا خلاقیتی شکل می‏گیرد؟ می‏دانم که جوابش «نه» است.»

 
 
   
 
تحليل
:: اقتصادی ::
تامین مسکن ارزان قیمت برای زوج‌های جوان
:: فناوری اطلاعات ::
آغاز دور جدید حراج شماره‌های رند همراه اول
:: روی خط جوانی ::
چه زمانی برای اولین بار بگوییم "دوستت دارم"
:: ورزش ::
اراک و قزوین، میزبان بازی‌های ۳ هفته ابتدایی استقلال و پرسپولیس
:: فرهنگ و هنر ::
ساعد سهیلی بازیگر «ترور» شد
:: حوادث ::
شوهر هوسران با دختر غریبه فرار کرد

 
     
   
     
     
    ::  تماس با ما  ::  درباره ما  ::  sitemap  ::  آگهي درهموطن  ::
کليهء حقوق متعلق است به روزنامهء هموطن سلام. ۱۳۹۳ - ۱۳۸۳
طراحی و اجرای سايت : شرکت به نگار