اخبار داخلی وبگردی قهرمان قصه تو چه شكليه؟

هموطن , يكشنبه 20 شهريور 1384

قهرمان قصه تو چه شكليه؟

با مادرش چطور رفتار کنه؟‌ با همسرش؟ ‌با دوستش؟ با دشمنش؟ با زير دستش؟ با ......

نقطه سر خط-هموطن-فکر کن: اگه قرار باشه در تمام عمرت يه قصه بنويسی، دوست داری قهرمان اون قصه چه جوری باشه؟ چيکار کنه؟ چه کارايی نکنه؟
با مادرش چطور رفتار کنه؟‌ با همسرش؟ ‌با دوستش؟ با دشمنش؟ با زير دستش؟ با ......
بله! اين قصه رو همه ي ما داريم مي نويسيم...
فراتر از نوشتن... بازی مي کنيم... نه از اونم بالا تر ... زندگی مي کنيم... اين که حيفه تنها داستان زندگيمونو خودمون ننويسيم و اجازه بديم ديگران برامون بنويسن..
و بعد از اونم : قهرمان قصه ي من بايد همونی باشه که تو ذهنم بعنوان يه قهرمان ميشناسم . چرا که نه؟
‌ديدی تو بعضی فيلما ، ‌بخصوص بعضی از فيلمهای ايراني ، چقدر حرص ميخوريم که چرا اينکارو نکرد و چرا اينطوری نشد؟
خوب اين يه قصه رو اونطور که ميخوايم بنويسيم... طوری که بهش افتخار کنيم....
به قهرمانش... با سر بلند بگيم که اين قصه رو من خلق کردم.
و بعد از تموم شدن فيلم ، از ديدن ماحصل لذت ببزيم.
آرامشی که بعضی آدمای بزرگ دارن مال همينه.
يادمون باشه:‌ فقط يه بار فرصت داريم اون صحنه هايی رو که دوست داريم خلق کنيم.
باشد که اثرشو روی دنيا بذاره .. مگه باخت مفت تر از اين ميشه که آدم بياد و بره وهيچ اثری تو دنيای اطرافش نذاشته باشه؟
و مگه ارزشمند تر از اين هم ميشه که آدم اون اثری رو که دلش ميخواد رو دنيای اطرافش بذاره؟ و بدونه که بود و نبودش فرق داشته؟ فلان جا اگه نبود، حق اون مظلوم خورده ميشد و فلان جا اگه نبود کسی نبود که از ناموس مردم دفاع کنه و فلان جا اگه نبود يه نفر درمونده و عاجز مونده بود.قهرمان قصه ي من همونيه که هميشه حق رو گفت حتی اگه به ضررش بود. کسی بود که هميشه محبتش برای دوستانش بي دريغ و بی توقع بود و........
قهرمان تو فيلم که دوست داشتيم مثل اون باشيم يادته؟ حالا فرصت داري که يه فيلم بسازي و قهرمانش کاري رو بکنه که تو دوست داري. قيمتش مهم نيست اما مطمئن باش ارزششو داره. (منبع: راز شب) ×

چند نگاه به سينماي استراليا
دانه هاي مرواريد...
گوجه اي كه از فرنگ برگشته!