|
توصيه روز |
|
|
:: بازار کامپيوتر :: |
|
|
:: نکته آموزشی :: |
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
هموطن , شنبه 26 شهريور 1384 |
|
با عمل خود جان آنها را خریدم |
| | |
| یکی از توانگران دارای بیست گلدان چینی قدیمی بی نهایت نفیس و پربها بود که شب و روز خود را صرف تماشای صنعت نقش و نگار آنها می کرد و از داشتن چنین گنج ذیقیمتی بسیار مغرور و دلخوش بود.
| افسانههای ژاپنی-روزی یکی از کنیزکان که مامور پاک نگاه داشتن آنها بود ضمن کار دستش به یکی از آنها خورد و گلدان به زمین افتاد و شکست. اربابش از شنیدن این خبر چنان بر آشفت که حکم کرد آن کنیزک بینوا را به قتل رسانیدند.
چون این خبر به گوش یکی از دهقانان آن نواحی رسید، نزد توانگر مزبور آمد و گفت: «من دارویی دارم که میتوانم قطعات آن گلدان شکسته را طوری به هم بند بزنم که هیچ کس نتواند فرقی بین آن و سایر گلدانهای سالم بگذارد ولی اضافه کرد شرط من این است که مرا در اطاقی که گلدانها در آنجاست تنها بگذارند که کسی نتواند به اسرار کار من پی ببرد.»
شرط او قبول شد و دهاتی مذکور همین که خود را در مقابل گلدانها تنها و آزاد دید تمام آنها را در هم شکست و سپس از اتاق بیرون آمد و نزد صاحب گلدانها رفت و به آرامی گفت: «این نوزده گلدان اسباب هلاکت نوزده نفر دیگر میشد، با عمل خود جان آنها را خریدم و اینک دستور ده تا مرا به قتل برسانند زیرا از کار خود بسیار راضی و دلخوش میباشم.»
توانگر پس از شنیدن سخنان مرد دهاتی از بزرگواری و فتوت و انسان دوستی او به تعجب درآمده و از کرده خود سخت پشیمان گردید.
| | | | | | | | |
|
|
تحليل |
|
|
:: اقتصادی :: |
|
|
:: فناوری اطلاعات :: |
|
|
:: روی خط جوانی :: |
|
|
:: ورزش :: |
|
|
:: فرهنگ و هنر :: |
|
|
:: حوادث :: |
|
|
|
|
|
|
|
|
|